شمارهٔ ۷۶۴

شمارهٔ ۷۶۴زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

چند خواهم سوخت آه از دردِ دل

در عذابم سال و ماه از دردِ د ل

هر چه کردم قصد آه از دستِ دوست

بر نفس بگرفت راه از دردِ دل

حالتی دارم که نتوان گفت باز

گه ز سوزِ عشق و گاه از دردِ دل

سینه ای هم چون تنور از سوزِ عشق

رنگِ رویی هم چو کاه از دردِ دل

در وجودم می فتد برقِ فراق

هم چو آتش در گیاه از دردِ دل

گر فرو گریم همه اجزایِ خاک

خون شود بی اشتباه از دردِ دل

هم مگر صاحب نظر یا بد خبر

چون کند در من نگاه از دردِ دل

چون منی داند که من چونم ز هول

دردِ دل باشد گواه از دردِ دل

بر نزاری گر بنالد عیب نیست

قصّه بنویسم به شاه از دردِ دل

گویم ای دردِ مرا درمان ز تو

با تو آوردم پناه از دردِ دل

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type