شمارهٔ ۸۸زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

دل درو بند که دلدارت اوست

ره او رو که بره یارت اوست

کار اگر بهر دل دوست کنی

بی گمان عاقبت کارت اوست

در نخستین قدم از ره او را

یافت خواهی که طلب کارت اوست

هست سر بر تن چون گل بر شاخ

لیک در زیر قدم خارت اوست

دل یکی کن بدو عالم مفروش

خویشتن را چو خریدارت اوست

تا بدان حضرت اعلی برسی

چاره یی ساز که ناچارت اوست

با کسی درد دل خویش مگوی

که دوای دل بیمارت اوست

تویی تست که تو با همه کس

فخر ازو می کنی و عارت اوست

دور کن از رخ خود گرد خودی

زآنکه بر آینه زنگارت اوست

عندلیب چمن عشق شدی

خوش همی گوی که گلزارت اوست

سیف فرغانی بهر دل خویش

عافیت خواه که بیمارت اوست

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type