شمارهٔ ۹۵

شمارهٔ ۹۵زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

ما را ز عشق کی بود ای دل به جانت نجات

روزی که نامِ عشق بر افتد ز کاینات

بگرفت چار سویِ وجودم بلایِ عشق

وز هیچ سو گریز ندارم ز شش جهات

ناممکن است کز دلِ احبابِ مهربان

بیرون شود محبّتِ یارِ شریف ذات

جانا ، دلا ،خلاصه ی عشقا به صد زبان

ناید کمالِ حسنِ تو در حیّزِ صفات

گر بشنود حسنِ تو آوازه بت پرست

رغبت کند به عزمِ زیارت به سومنات

سر پیشِ روی بت ننهادی به سجده باز

با لات اگر مطالعه کردی مطیعِ لات

خلقی به تشنگی چو سکندر بمانده اند

در ظلمتِ تحیّر از آن چشمه ی حیات

تا نیل بر کرانه ی ماهت کشیده اند

عشّاق را ز دیده روان کرده ای فرات

تا کی بود نزاریِ بی چاره ذرّه وار

سرگشته در هوایِ تو بی صبر و بی ثبات

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type