مرغ شکسته بال از
دیروز
بر شاخه ای که از مفصل از کنده اش گسسته
نشسته
تا شکل خواب دیده ی خود باشد از بارانی
که از پریروز بر بال اش
و
برگ های ساکن بی حس و سنگ زنجیرک بسته
مرغ نشکسته بال از بیست روز
بر بیضه های گرم ا ش
خوابیده بی قرار ، دلواپس
تا شکل خواب کرکین اش را بسازد ندیده
و پاسدار چهار آواز پس فردا باشد
و هشت پرواز پسین فرداها
خوابیده قلوه سنگ سفید پایین از هیچ گاه
کنار خواب
شیطنت کودک
کنار لبخند موذی بر لب های کوچک
تا شکل بیضه های خاکستری تپنده باشد آن بالا
و شکل ساقط چهار آواز و هشت پرواز
این پایین
پیام بگذارید