عشق را نازم که بودش را غم نابود نی

خانهاقبال لاهوریزبور عجمعشق را نازم که بودش را غم نابود نی

عشق را نازم که بودش را غم نابود نیزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

عشق را نازم که بودش را غم نابود نی

کفر او زنار دار حاضر و موجود نی

عشق اگر فرمان دهد از جان شیرین هم گذر

عشق محبوب است و مقصود است و جان مقصود نی

کافری را پخته تر سازدشکست سومنات

گرمی بتخانه بی هنگامهٔ محمود نی

مسجد و میخانه و دیر و کلیسا و کنشت

صد فسون از بهر دل بستند و دل خوشنود نی

نغمه پردازی ز جوی کوهسار آموختم

در گلستان بوده ام یک ناله درد آلود نی

پیش من آئی دم سردی دل گرمی بیار

جنبش اندر تست اندر نغمهٔ داوود نی

عیب من کم جوی و از جامم عیار خویش گیر

لذت تلخاب من بی جان غم فرسود نی

درباره نویسنده:

پیام بگذارید

شما میتوانید اشتراک خود را مدیریت کنید .

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type