غزلهای مکالمه

غزلهای مکالمهزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

هر جای دیگیر هم می توانست
اتفاق بیفتد
مهم طنین آن سه چار قطره ی سیماب است
که از زلال آن طرف سیم
در آبهای این طرف سیم افتاد
هر جای
دیگری : پس یک بوته ی گل سرخ
یا انفجار سرد همین سبز نخلزار که زمستوانخوابی را
کم کم شکر تدارک می بیند برای رطب فردا
بی پاسخی به فاخته ها
که کوک می کنند
در دستگاه کوکو ساز سکوت را
مهعم طنین سرخوش آن کوکو ی گلوی قمریانه ی توست
که از فراز سروی ‌آن طرف سیم
روی سدری این طرف سیم افتاد
و سبز شد تلفن
همین که ساقه ی گلخند تو شکست سبز شد تلفن
و
گلهای نرم گل ابریشم ریخت بر سراسر من
نه !‌ خنده ندارد اصلا
اگر این جا بودی می دیدی
نیلوفر کبودی را
که از نگاه مغناطیس جوانه زد
با سرعت صدا – و مثل
صدا تمامی این خانه را فراگرفت
و آهوان قالی ما حیرت کردند
و قمریان گیسوی مجنون
ناگاه پر زدند
اگر شکفتن گل سرخ صدا داشت یا شکستن دل آدمی
یا این پرنده ی تصویر
که شکل کامل خواندن دارد – جان می گرفت ناگاه
می گفتمت چه اتفاقی افتاد ، تا
بی پوزخند
همین لحظات
باور کنی روایت هذیانی مرا
غروب آن روز مرداد کودکی هم ، که پری های فایز را
دیدم که دست در دست ، دایره می رقصیدند
و ما که بره ها را به خانه می بردیم از صحرا
هرگز نمی رسیدیم به آن ها
آن روز هم به هر کس گفتم خندید
آن روز هم مثل حالا
فریاد زدم که خنده ندارد اصلا
و خنده دار شمایید که کورید
دوباره می گویم :‌ تلفن سبز شد ناگاه
گلبرگ های گل ابریشم ریخت
نیلوفر از پلاک بیرون خزید و خانه را پر حیرت کرد
پرنده های پرده چهچهه زدند
مجنون برای اولین بار
در تاب نرم پرده خندید
و
عطر سبز پوست تو همه جا را فرا گرفت وقتی خندیدی
و خنده ندارد اصلا
فقط اگر شکفتن گل سرخ صدا داشت یا شکستن دل آدمی

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type