غزل شمارهٔ ۱۰

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۱۰

غزل شمارهٔ ۱۰زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما

چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما

ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون

روی سوی خانه خمار دارد پیر ما

در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم

کاین چنین رفته‌ست در عهد ازل تقدیر ما

عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است

عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما

روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد

زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما

با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی

آه آتشناک و سوز سینه شبگیر ما

تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش

رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما

 

 

دکلمه شده توسط سهیل قاسمی

 

شرح غزل “دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما”

1.ديشب پير ما از مسجد به سوي ميخانه آمد؛ رفيقان راه از اين پس تدبير كار ما چيست.

2.ديشب پير ما از مسجد به سوي ميخانه آمد؛ رفيقان راه از اين پس تدبير كار ما چيست.

3.در خرابات مغان ما با پير هم منزل مي شويم؛ زيرا تقدير ما از روز ازل چنين بوده است.

4.اگر عقل بداند كه دل در قيد عشق چه خوش مي‌گذارند؛ صاحبان عقل براي گرفتار شدن در زنجير ما ديوانه خواهند شد.

5.روي خوبت نمادي از لطف به ما عرضه داشت: از آن سبب غير از لطف و خوبي در تفسير ما نيست.

6.آيا آه سوزناك همچون آتش، و سوز و گداز ناله سحرگاه ما، شبي بر دل سنگين تو اثر خواهد كرد.

 

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type