تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
جمال صورت و معنی ز امن صحت توست
که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد
در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
رهش به سرو سهی قامت بلند مباد
در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد
مجال طعنه بدبین و بدپسند مباد
هر آن که روی چو ماهت به چشم بد بیند
بر آتش تو بجز جان او سپند مباد
شفا ز گفته شکرفشان حافظ جوی
که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد
(۱) خدا کند که تنت به ناز و ادای طبیبان محتاج نشود و جسم لطیفت از صدمه و گزند آزرده نشود.
(۲) تندرستی همه جهانیان وابسته به سلامتی توست. خدا کند وجود تو با هیچ عارضهیی رنجور نشود.
(۳) از برکت تندرستی توست که همه ظاهر و باطن و صورت و معنا به سرحدکمال میرسند. آرزومندم که چهره ظاهریت اندوهناک و ضمیر باطنت افسرده نباشد.
(۴) امیدوارم به هنگامی که خزان تاراجگر به این چمن (و سرزمین) میرسد گذارش به (آن) سرو خوش قد و قامت نیفتد.
(۵) درآن پهنه مجلس که روی زیبای تو جلوهگری کند خدا کند که آدمبدبین و مشکل پسند فرصت بد زبانی نیابد.
(۶) هرکس که روی چون ماه تو را با چشم بد بنگرد، تنها جان او باشد که پیوسته در آتش غم مانند اسفند بسوزد.
(۷) از سروده شیرین حافظ طلب تندرستی و بهبودی کن تا برای درمان نیاز به شربت قند و گلاب نداشته باشی.
پیام بگذارید