غزل شمارهٔ ۱۱۷ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۱۱۷ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۱۱۷ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد

که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد

سر ما فرونیاید به کمان ابروی کس

که درون گوشه گیران ز جهان فراغ دارد

ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم

تو سیاه کم بها بین که چه در دماغ دارد

به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله

به ندیم شاه ماند که به کف ایاغ دارد

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن

مگر آن که شمع رویت به رهم چراغ دارد

من و شمع صبحگاهی سزد ار به هم بگرییم

که بسوختیم و از ما بت ما فراغ دارد

سزدم چو ابر بهمن که بر این چمن بگریم

طرب آشیان بلبل بنگر که زاغ دارد

سر درس عشق دارد دل دردمند حافظ

که نه خاطر تماشا نه هوای باغ دارد

 

شرح ابیات غزل

(1) دل ما به هنگام جلوه گربی روی او نیازی به رفتن به باغ و چمن ندارد زیرا مانند سرو گرفتار و پای بند و به مانند لاله داغدار دوری اوست.

(2) از بنفشه در تاب و تب و رنج و عذابم که دم از برابری با زلف او می زند . بنگر که این این سیاه بی ارزش چه خیالهایی در سر می پروراند.

(3)سری به چمن بزن و لاله را در کنار تخت گل ببین که مانند ندیم شاه پیاله به کف برگرفته است . (4) چگونه می توانم در شب تاریک راه پر پیچ و خمش را بپیمایم ،مگر آنکه شمع روی او چراغ و روشنایی بخش راه من شود.

(5) سزاوار است که من شمع سحری به حال به یکدیگر گریه کنیم چرا که هر دو سوختیم و محبوب من با ما بی اعتناست.

(6) جای آن دارد که چون ابر بهمنی به حال این چمن گریه کنم زیرا این طرب سرای بلبل را زاغ در اختیار گرفته است .

(7) دل دردمندحافظ بر آن است که در خلوت تنهایی خود درس عشق خود را تکرار کند زیرا نه خیال گردش نه دل و دماغ رفتن به باغ دارد .

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type