غزل شمارهٔ ۱۱۹ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۱۱۹ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۱۱۹ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

دلی که غیب نمای است و جام جم دارد

ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد

به خط و خال گدایان مده خزینه دل

به دست شاهوشی ده که محترم دارد

نه هر درخت تحمل کند جفای خزان

غلام همت سروم که این قدم دارد

رسید موسم آن کز طرب چو نرگس مست

نهد به پای قدح هر که شش درم دارد

زر از بهای می اکنون چو گل دریغ مدار

که عقل کل به صدت عیب متهم دارد

ز سر غیب کس آگاه نیست قصه مخوان

کدام محرم دل ره در این حرم دارد

دلم که لاف تجرد زدی کنون صد شغل

به بوی زلف تو با باد صبحدم دارد

مراد دل ز که پرسم که نیست دلداری

که جلوه نظر و شیوه کرم دارد

ز جیب خرقه حافظ چه طرف بتوان بست

که ما صمد طلبیدیم و او صنم دارد

 

شرح ابیات غزل

(1) دلی که مانند جام جمشید اسرار غیب را می نمایاند از اینکه لحظه یی انگشتری گم شود چه غم به خود راه می دهد .

(2) کلید اسرار دل را در اختیار فرومایگان خوش ظاهر مگذار. به دست شاه وارثی ده که آن را عزیز و محترم دارد.

(3) هر درختی نمی تواند بار جور پاییز را بکشد . بنده عزم و اراده سروم که این پایداری را دارد.

(4) زمان آن فرا رسیده که هر کس شش درم پول خرد در اختیار دارد مانند نرگس در پای قدح نثار کند .

(5) ( تو هم ) اکنون برای باده از دادن زر چون گل دریغ مکن و گرنه عقل کل تو را به داشتن صد عیب متهم می کند .

(6) کسی از اسرار پشت پرده آگاهی ندارد . افسانه سرایی مکن . کدام دل آگاه ِ روشن بینی به کارگاه خداوندی راه و از اسرار آن آگاهی دارد.

(7) دل من که پیوسته از عدم وابستگی و ترک علاقه دم می زند اکنون در آرزو و به امید شنیدن بوی زلف تو کارهای زیادی با نسیم صبح دارد.

(8) وقتی دلداری نیست که دارای زیبایی گیرا و بزرگواری و بخشندگی باشد خواسته های دل را از که بخواهیم

(9) از گریبان خرقه حافظ چه بهره یی عاید ما می شود ؟ چرا که ما در جستجوی خداییم و او در گریبان خود بت دارد.

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type