غزل شمارهٔ ۱۲به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۱۲به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۱۲به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما

آب روی خوبی از چاه زنخدان شما

عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده

بازگردد یا برآید چیست فرمان شما

کس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت

به که نفروشند مستوری به مستان شما

بخت خواب آلود ما بیدار خواهد شد مگر

زان که زد بر دیده آبی روی رخشان شما

با صبا همراه بفرست از رخت گلدسته‌ای

بو که بویی بشنویم از خاک بستان شما

عمرتان باد و مراد ای ساقیان بزم جم

گر چه جام ما نشد پرمی به دوران شما

دل خرابی می‌کند دلدار را آگه کنید

زینهار ای دوستان جان من و جان شما

کی دهد دست این غرض یا رب که همدستان شوند

خاطر مجموع ما زلف پریشان شما

دور دار از خاک و خون دامن چو بر ما بگذری

کاندر این ره کشته بسیارند قربان شما

ای صبا با ساکنان شهر یزد از ما بگو

کای سر حق ناشناسان گوی چوگان شما

گر چه دوریم از بساط قرب همت دور نیست

بنده شاه شماییم و ثناخوان شما

ای شهنشاه بلنداختر خدا را همتی

تا ببوسم همچو اختر خاک ایوان شما

می‌کند حافظ دعایی بشنو آمینی بگو

روزی ما باد لعل شکرافشان شما

 

دکلمه توسط سهیل قاسمی

 

 

شرح غزل “ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما”

1.اى آنكه پرتو و طراوت زيبايى،از روى رخشان و چاه زنخدان شما سرچشمه‌مى‌گيرد.

2.جان به لب رسيده من سر ملاقات تو را دارد.چه مى‌فرمائى؟از تن برآيد(و به‌ديدارت نايل)يا به تن باز گردد(و در دورى تو به سر برد).

3.هيچ كس در دوران دلفريبى نرگس بيمار چشم تو،يعنى در اوج‌دلفريبيت،از سلامتى ديده بر هم نگذاشت.چه بهتر كه در پيش چشمان شما(پيش شما)كسى ادّعاى پارسايى و پاكدامنى نكند.

4.بى‌شكّ،بخت خواب‌آلوده ما كه از سرچشمه طراوت و شادابى روى درخشان‌شما،آبى به چهره خود زده است بيدار خواهد شد.

5.به وسيله باد صبا از گلبن روى خود گلدسته‌يى براى ما بفرست.باشد كه ازسرزمين پرورش دهنده گلى چون تو،بوى خوشى به مشام ما برسد.

6.اى ساقيان بزم شاهى،عمرتان دراز و ايّام به كامتان باد،هر چند كه جام‌(زندگانى)ما در دوران شما از مى(نشاط)پر نشد.

7.هان،اى دوستان!هر چه شما كرديد،دلدار مرا آگاه كنيد كه دلم براى او به‌بيقرارى افتاده است.

8.خدايا!كى اين فرصت دست مى‌دهد كه خاطر آرام ما با زلف پريشان شما هم‌آهنگ شوند؟

9.بدان هنگام كه از كنار ما مى‌گذرى دامن از خاك و خون فراگير چرا كه در اين‌راه،چون من كشتگان و قربانيان زيادى به خاك افتاده‌اند.

10.حافظ دعايى مى‌كند،آمين بگو:خدا كند كه(گفتارى شيرين از)لب شكّرافشان شما نصيب و روزى ما گردد.

11.اى نسيم صبا از جانب ما به مردم يزد بگو كه سر نمك نشناسان و ناسپاسان‌گوى چوگان شما باد.

12.هر چند ما از حوزه و مجلس شاه بدوريم،همّت ما از آنجا دور نيست.ما بنده‌شاه شما و دعاگوى شما مردم هستيم.

13.اى پادشاه بلند اقبال همّتى(و مساعدتى!)تا به حضور رسيده و مانندستارگان به لب ايوان بلند شما بوسه‌يى بزنم.

 

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type