غزل شمارهٔ ۱۳۴ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۱۳۴ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۱۳۴ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد

باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد

طوطی ای را به خیال شکری دل خوش بود

ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد

قره العین من آن میوه دل یادش باد

که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد

ساروان بار من افتاد خدا را مددی

که امید کرمم همره این محمل کرد

روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار

چرخ فیروزه طربخانه از این کهگل کرد

آه و فریاد که از چشم حسود مه چرخ

در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد

نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ

چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد

 

شرح ابیات غزل

(1)الف: صوفی دام پهن کرده و سر صندوق حقه را باز نمودو با فلک نیرنگ باز بنای مکر وحیله گری نهاد.

ب: صوفی متظاهر، دام تزویر بگسترد و ناشیانه بنای نیرنگ و فریبکاری را با فلک که خود نیرنگ بازی ماهر است نهاد.

(2) بازی روزگار او را رسوا و بی آبرو خواهدکرد چرا که با آنهایی که به رموز کار آگاهی دارند دست به شعبده بازی زده است.

(3) ساقی بیا ( و باده بده و مارا از خود بی خود کن زیرا ) که نمونه بارز و نمودار واقعی افعال و احوال صوفیان ریا کار ، بار دیگر شروع به تظاهر و جلوه گری کرد.

(4) این نوازنده ماهر از کجا آمده که آهنگی در دستگاه عراق نواخت و در دستگاه حجاز فرود آمد؟ (5) ای دل بیا تا از آنچه آن آستین کوتاه و دست دراز کرد به خدا پناه ببریم . (6) دورویی و ریا کاری مکن ، چرا که هر کس در راه دوستی پاکباز نبود ، عشق ، در مقصود را بروی دل او می بندد . (7) فردای قیامت که آستانه حقیقت آشکار شود ، آن سالک و رهرو ریا کاری که کارش از روی حقیقت نبود شرمنده خواهدشد.

(8) ای کبک خوش رفتار که با ناز می خرامی ، فریب این را مخور که گربه عابد شده و نماز می گزارد.

(9) حافظ رندان را سرزنش مکن ، چرا که خدواند از روز ازل ما رندان را از زهد و تقوای ریایی بی نیاز و معاف کرد.

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type