غزل شمارهٔ ۱۴۰ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۱۴۰ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۱۴۰ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد

یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

یا بخت من طریق مروت فروگذاشت

یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد

گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم

چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد

شوخی مکن که مرغ دل بی‌قرار من

سودای دام عاشقی از سر به درنکرد

هر کس که دید روی تو بوسید چشم من

کاری که کرد دیده من بی نظر نکرد

من ایستاده تا کنمش جان فدا چو شمع

او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد

 

شرح ابیات غزل

 ١ -دلبر-بى‌آن كه به عاشقان خود خبرى دهد-رفت و از همدم شهر و رفيق سفر خوديادى نكرد.

٢ -يا بخت و اقبال من،انصاف و جوانمردى را رها كرد يا او به شاهراه طريقت گذر نكرد![مقصود از شاهراه طريقت،همان راه عشق و محبت و مهربانى است.]

٣ -با خود گفتم،شايد با گريه دل نامهربان او را نرم كنم،اما گريه‌ى من در دل سنگ او اثرى نكرد!

۴ -اين گونه گستاخ و بى‌پروا رفتار مكن؛زيرا كه دل بى‌قرار من هنوز فكر عاشقى را از سر بيرون‌ نكرده است.[نسخه‌ى خانلرى،مصراع اول را اين گونه ضبط كرده است:دل را اگر چه بال و پر از غم‌شكسته شد،كه به لحاظ ارتباط معنايى مناسب‌تر است و بر متن ترجيح دارد.]

۵ -هر كس كه روى تو را ديد،بر چشم من بوسه زد.زيرا،كارى كه كرد ديده‌ى من،از روى‌ بصيرت بود.[يعنى آنان كه روى تو را مى‌بينند،چشم مرا كه جمال تو را برگزيده،در مقام تحسين وتشويق مى‌بوسند و اين نشان مى‌دهد كه انتخاب نگاه من از روى بينش و دقت نظر بوده است.]

۶ -من،مانند شمعى در رهگذار باد،به راه او ايستاده بودم تا جانم را فداى او كنم!اما او،بر من گذر نكرد.[نسخه‌ى خانلرى اين بيت را ندارد و برخى نسخه‌ها،بيت مقطع غزل پيشين را در پايان اين‌غزل تكرار كرده‌اند.]

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type