نسیم باد صبا دوشم آگهی آورد
که روز محنت و غم رو به کوتهی آورد
به مطربان صبوحی دهیم جامه چاک
بدین نوید که باد سحرگهی آورد
بیا بیا که تو حور بهشت را رضوان
در این جهان ز برای دل رهی آورد
همیرویم به شیراز با عنایت بخت
زهی رفیق که بختم به همرهی آورد
به جبر خاطر ما کوش کاین کلاه نمد
بسا شکست که با افسر شهی آورد
چه نالهها که رسید از دلم به خرمن ماه
چو یاد عارض آن ماه خرگهی آورد
رساند رایت منصور بر فلک حافظ
که التجا به جناب شهنشهی آورد
شرح ابیات غزل
(1) نامه رسان باد صبا شب پیش به من خبرداد که روز غم واندوه بزودی به سر خواهد رسید .
(2) پیراهن از شوق درید، خود را به خاطر خبر خوشی که با سحر گاهان آورد به نوازندگان مجلس صبوحی می دهیم .
(3) بیا بیا که دربان بهشت، تو زیبای بهشتی را برای خاطر دل این ناتوان به این جهان آورد.
(4) به مصاحبت وعنایت دوست به شیراز می رویم آفرین بر این حور بهشتی که بخت من ، او را به عنوان رفیق با من همراه کرد.
(5) برای التیام خاطر ما کوشش کن زیرا چه بسا که این کلاه نمد ما بر تاج شاهی پیروز شده است .
(6)آنگاه که یادآن چهره زیبای آن سراپرده شاهی در دلم زنده شد که ناله ها از آن برخاست که تا به خیمه ماه آسمان رسید.
(7) الف: حافظ بیرق پیروزی را به بام فلک برافراشت چرا که به درگاه شاهی پناه آورد.
ب: پرچم منصور که به درگاه شاهنشاه پناه آورد بر بام فلک افراشته شد.
پیام بگذارید