غزل شمارهٔ ۱۵۰ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۱۵۰ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۱۵۰ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

ساقی ار باده از این دست به جام اندازد

عارفان را همه در شرب مدام اندازد

ور چنین زیر خم زلف نهد دانه خال

ای بسا مرغ خرد را که به دام اندازد

ای خوشا دولت آن مست که در پای حریف

سر و دستار نداند که کدام اندازد

زاهد خام که انکار می و جام کند

پخته گردد چو نظر بر می خام اندازد

روز در کسب هنر کوش که می خوردن روز

دل چون آینه در زنگ ظلام اندازد

آن زمان وقت می صبح فروغ است که شب

گرد خرگاه افق پرده شام اندازد

باده با محتسب شهر ننوشی زنهار

بخورد باده‌ات و سنگ به جام اندازد

حافظا سر ز کله گوشه خورشید برآر

بختت ار قرعه بدان ماه تمام اندازد

 

شرح ابیات غزل

(1) اگر ساقی با چنین روشی و (بااین دستان زیبا) شراب در جام بریزد همه عارفان را به آن معتاد خواهد کرد . (2) و اگر بدین سان دانه خال را زیر چین و شکن زلف پنهان سازدچه بسیار سازد چه بسیار مرغ خرد را که اسیر دام خود کند .

(3) خوشا به حال کسی که از کثرت مستی نداند که سر را به پای حریف و هم پیاله بیندازد یا دستار سر را .

(4) خشکه مقدس بی تجربه که شراب را منع می کند ، خامی است که اگر به شراب خام نگاه کند پخته وآزموده خواهد شد.

(5) به هنگام روز در کسب فضیلت کوشا باش که شراب خواری در روز ، دل را که چون آیینه روشن است در تاریکی فرو می برد.

(6) زمانی برای نوشیدن شراب همانند فروغ بامدادی مناسب است که شب، پرده تاریک شبانگاهی را به گرداگر افق بکشد.

(7) بر حذر باش و هم پیاله با محتسب شهر مشو چرا که شرابت را می خورد و جامت را می شکند.

(8) حافظ اگر قرعه بخت توبه آن ماه شب چهارده تمام عیارات عیار اصابت کند چنان سر برافراز که سرت به گوشه کلاه خورشید برسد.

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type