غزل شمارهٔ ۱۵۷ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۱۵۷ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۱۵۷ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

هر که را با خط سبزت سر سودا باشد

پای از این دایره بیرون ننهد تا باشد

من چو از خاک لحد لاله صفت برخیزم

داغ سودای توام سر سویدا باشد

تو خود ای گوهر یک دانه کجایی آخر

کز غمت دیده مردم همه دریا باشد

از بن هر مژه‌ام آب روان است بیا

اگرت میل لب جوی و تماشا باشد

چون گل و می دمی از پرده برون آی و درآ

که دگرباره ملاقات نه پیدا باشد

ظل ممدود خم زلف توام بر سر باد

کاندر این سایه قرار دل شیدا باشد

چشمت از ناز به حافظ نکند میل آری

سرگرانی صفت نرگس رعنا باشد

 

شرح ابیات غزل

 

(1) هر كس كه با خط نورسته گرداگر لب چهره تو خال داد و ستد داشته باشد تا زنده است پاي دل را از اين دايره صورت ، بيرون نمي گذارد.

(2)آنگاه كه به مانند گل لاله سر از خاك لحد برآرم، داغ و حسرت دلبستگي ام به تو به صو رت لكه سياهي ميان گل لاله نمودار خواهد شد.

(3) آخر تواي مرواريد يكتا و بي نظير كجايي كه چشم مردمان در غم فراق تو از اشك به مانند دريا درآمده است.

(4) اگر خواهان نشستن لب جوي آب وتماشا كردني بيا و بنگر كه از پاي هر مژه چشمم ، اشك چون جوي آب جاري است .

(5) مانند گل و شراب يكدم از پرده پوشيدگي به درآمده و از در من به در آي چرا كه معلوم نيست كه بار ديگر امكان ديدار دست دهد.

(6) خدا سايه بلند خم زلف تورا از سر من كم نكند زيرا دل شيدا و بي قرار من در پناه اين سايه آرام وقرار گيرد.

(7) چشمهاي تو از شدت ناز وتفاخر به سوي حافظ گرايش ندارد،آري هميشه سر سنگيني از ويژگيهاي گل نرگس بلند بالاست.

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type