گل بی رخ یار خوش نباشد
بی باده بهار خوش نباشد
طرف چمن و طواف بستان
بی لاله عذار خوش نباشد
رقصیدن سرو و حالت گل
بی صوت هزار خوش نباشد
با یار شکرلب گل اندام
بی بوس و کنار خوش نباشد
هر نقش که دست عقل بندد
جز نقش نگار خوش نباشد
جان نقد محقر است حافظ
از بهر نثار خوش نباشد
شرح ابیات غزل
(1)تماشاي گل ، بدون ديدن چهره يار و فصل بهار بدون شراب دلچسب نيست.
(2) گوشه چمن و گردش باغ بي وجود زيبارويي مطبوع نيست.
(3) جنبش نشاط انگيز شاخه سرو و حالت و لطف گل ،بدون آواز بلبل دلنشين نيست .
(4) با يار نوشين لب و لطيف اندام بودن ، بدون بوسه و هم آغوشي لطفي ندارد .
(5) هر تصويري كه دست عقل آن را رسم كند ، جز تصوير ي كه از معشوق مي كشد زيبا نيست .
(6) جان ، سكه بي ارزشي است كه براي ريختن و تقديم به پاي دوست مناسب نيست.
پیام بگذارید