غزل شمارهٔ ۱۶۵ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۱۶۵ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۱۶۵ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد

قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد

رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت

مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد

مرا روز ازل کاری بجز رندی نفرمودند

هر آن قسمت که آن جا رفت از آن افزون نخواهد شد

خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش

که ساز شرع از این افسانه بی‌قانون نخواهد شد

مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم

کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد

شراب لعل و جای امن و یار مهربان ساقی

دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد

مشوی ای دیده نقش غم ز لوح سینه حافظ

که زخم تیغ دلدار است و رنگ خون نخواهد شد

 

شرح ابیات غزل

(1) محبت و علاقه دلبران چشم سياه از سر من بيرون نخواهد رفت . اين سرنوشت و تقديرالهي است وتغيير پيدا نمي كند .

(2)مدعي جفا و آزار جفا بسيار روا داشت و راه آشتي را بست . آيا دود آه شب زنده داران برآسمان نمي رود ؟

(3) درروز سرنوشت ساز كه مرا آفريده اند جز خوشگذراني وعاشقي و بي پروايي كار ديگري به عهده من نگذاشتند هر چه روز ازل نصيب و قسمت شد . تغيير نخواهد كرد.

(4) اي محتسب از براي خدا ما را با بانگ دف و آواز ني واگذار و دست از ما بردار زيرا با اين مشغوليت ما نظم و ترتيب دستگاه شرع بر هم نمي خورد.

(5) تنها قدرت و امكان من در اين است كه با او در پنهايي عشق ورزي كنم . از بوسه و آغوش او ، چرا حرفي بزنم كه عملي نخواهد شد.

(6) حاليا شراب قرمز و خلوت امن فراهم و ساقي ياري مهربان است. اي دل اگر اينها تو را راضي نكند پس كي و چگونه راضي خواهي شد؟

(7) اي چشم ، تصوير غم را از صفحه سينه حافظ با اشك خود مشوي كه اين نقش زخمِ تيغ دلداراست و رنگ خون پاك نخواهد شد.

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type