غزل شمارهٔ ۱۶۶ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۱۶۶ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۱۶۶ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد

زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد

آن همه ناز و تنعم که خزان می‌فرمود

عاقبت در قدم باد بهار آخر شد

شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل

نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد

صبح امید که بد معتکف پرده غیب

گو برون آی که کار شب تار آخر شد

آن پریشانی شب‌های دراز و غم دل

همه در سایه گیسوی نگار آخر شد

باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز

قصه غصه که در دولت یار آخر شد

ساقیا لطف نمودی قدحت پرمی باد

که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد

در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را

شکر کان محنت بی‌حد و شمار آخر شد

 

شرح ابیات غزل

(1) روز جدايي و شب فراق و دوري از يار ، سر آمد. فالي گرفتم و ستاره اقبال روي آورد و كار به سرانجام رسيد. (2) دور و دوران پاييز كه آن همه ناز وافاده و تكبر داشت عاقبت با رسيدن باد بهار به پايان رسيد.

(3)خدا را شكر كه به بركت بخت و طالع تاج گل ، تكبر و غرور باد ديماه و قدرت و شكوه خار به پايان رسيد.

خدا را شكر كه به بخت و طالع تاج گل ، تكبر و غرورم باد ديماه و قدرت و شكوه خار به پايان رسيد .

(4) به صبح اميد در پس پرده غيبت مقيم بود بگوبيرون بيا كه زمان شب سياه به پايان رسيد.

( 5) آن پريشان حالي كه در شبها دراز غم دل داشتم همه در پناه گيسوي ديدار به پايان رسيد.

(6) از سست عهدي روزگار ، هنوزم هم باورم نمي شود كه داستان اندوه ما، به ياري اقبال بلند به يار به پايان رسيده است .

( 7) اي ساقي ! به من محبت كردي . خدا كند ساغر عيش تو هميشه پر از باده عشرت باشد.زيرا با چاره انديشي تو كسالت پريشاني خماري من به پايان رسيد.

(8) هر چند كسي حافظ را به چيزي نشمرد ، شكر خداي را كه آن غم واندوه بي پايان رسيد.

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type