غزل شمارهٔ ۱۷۲ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۱۷۲ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۱۷۲ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

عشق تو نهال حیرت آمد

وصل تو کمال حیرت آمد

بس غرقه حال وصل کآخر

هم بر سر حال حیرت آمد

یک دل بنما که در ره او

بر چهره نه خال حیرت آمد

نه وصل بماند و نه واصل

آن جا که خیال حیرت آمد

از هر طرفی که گوش کردم

آواز سؤال حیرت آمد

شد منهزم از کمال عزت

آن را که جلال حیرت آمد

سر تا قدم وجود حافظ

در عشق نهال حیرت آمد

 

شرح ابیات غزل

١ -عشق تو،نهال حيرت و وصل تو،كمال حيرت است.[حيرت،وادى ششم از وادى‌هاى سير وسلوك عرفانى و سكوى پرش به مرحله‌ى هفتم يعنى فناست.شاعر حيرت را به درختى مانند مى‌كندكه نهال آن در مرحله‌ى عشق(وادى دوم سير و سلوك)در دل سالك كاشته مى‌شود و در مرحله‌ى‌هفتم به درخت كاملى تبديل مى‌شود.در اين غزل،ويژگى‌هايى از وادى حيرت توصيف شده است.]

٢ -چه بسيار سالكانى كه پس از غرق شدن در وصل باز هم به حالت حيرت باز مى‌گردند.

٣ -دلى را نشان بده كه داغ حيرت بر آن نقش نبسته باشد.[به دل شخصيت بخشيده و حيرت را
مانند خالى بر چهره‌ى او تصور كرده است.]

۴ -حتى با آمدن خيال حيرت،نه از وصل نشانى مى‌ماند و نه از واصل.[يعنى حيرت چنان است‌
كه حتى سالك واصل را هم سرگشته مى‌كند.تكرار مضمون بيت دوم است.]

۵ -از هر طرف كه گوش كردم،صداى سؤال حيرت مى‌آمد.
6-كسى كه جلال و شكوه حيرت را يافت،از كمال عزت دوست،شكست خورده و گريزان شد.

٧ -سر تا پاى وجود حافظ،در عشق او نهال حيرت است.[نهال حيرت تشبيه است.از آن رو
حيرت را به نهال مانند كرده كه نهال،استوار نيست.با وزش باد به هر سو خم مى‌شود و در معرض‌افتادن است.]

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type