غزل شمارهٔ ۱۷۳ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۱۷۳ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۱۷۳ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد

حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار

کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد

باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند

موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد

بوی بهبود ز اوضاع جهان می‌شنوم

شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد

ای عروس هنر از بخت شکایت منما

حجله حسن بیارای که داماد آمد

دلفریبان نباتی همه زیور بستند

دلبر ماست که با حسن خداداد آمد

زیر بارند درختان که تعلق دارند

ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد

مطرب از گفته حافظ غزلی نغز بخوان

تا بگویم که ز عهد طربم یاد آمد

 

شرح ابیات غزل

 (1) در نماز ، به ياد منحني ابروي توافتادم . چنان حاي خوشي به من دست داد كه فرياد از محراب بلند شد.

   (2) حاليا از من  چشم داشت شكيبايي و دل وجرات  و هوشياري نداشته باش ، چرا كه آن بردباري كه در من ديده بودي از ميان رفته است .

(3)   شراب رسيده و روشن  و زلال شده  و مرغان   چمن  سرمست  و شادان شده اند . زمان عاشقي فرا رسيده و كارها  بر روال خود قرار گرفت .

(4)  گردش زمانه را روبه بهبود مي بينم . گل ، شادي آفريده  و نسيم  صبا شادمانه از راه رسيده است.

(5) اي صاحب هنر ،  از بخت بسته شكايت مكن  . به حسن و زيبايي هنر خود بيفزا ودل قوي دار كه خواستار از راه   خواهدرسيد.

(6) گل وگياهان باغ  همگي به آرايش خود پرداخته اند . تنها  محبوب ماست  كه با حسن خداداد خود به باغ آمده است.

(7) درختها كه دلبستگي به ميوه و بار  خود دارند ، زير بار ِبارِ خودند  . خوشابه حال سرو ، كه  از كشيدن بار تعلقات آزاد و سر افراز است.

(8) اي مطرب، غزلي نيكو و بديع از سروده هاي حافظ برخوان تا مرا به گريه وادارد . زيرا به ياد  روزهاي شادي و خوشي گذشته خود افتادم

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type