غزل شمارهٔ ۱۷۹ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۱۷۹ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۱۷۹ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند

من ار چه در نظر یار خاکسار شدم

رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند

چو پرده دار به شمشیر می‌زند همه را

کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند

چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است

چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند

سرود مجلس جمشید گفته‌اند این بود

که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند

غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه

که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند

توانگرا دل درویش خود به دست آور

که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند

بدین رواق زبرجد نوشته‌اند به زر

که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند

ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ

که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند

 

شرح ابیات غزل

(1) بشارت داده شد كه روزگار  غم پايدار  و هميشگي  نخواهد بود و همانطور كه روزهاي شادي و دوام نياورد ايام غم نيز برقرار نخواهد ماند.

(2) هر چند من از چشم بار افتاده و زبون شدم ، رقيب مدعي هم  اينگونه محترم نمي ماند.

(3) وقتي در بان و حاجب درگاه همه را با شمشير مي زند و دور مي كند ، ديگر كسي در محدوده حرم باقي نمي ماند.

(4) وقتي  كه اثري  از كسي بر صفحه روزگار باقي نمي ماند براي چه از نقش نيك و بد روزگار ، شكر وشكايت داشته باشم.

(5) مي گويند معناي سرودي  كه در مجلس  جمشيدي  مي خواندند  اين بود  كه شراب بياور  كه جمشيد عمر جاويدان ندارد . (6) اي شمع ، زمان كوتاه وصال پروانه را گرامي دار كه اين رويداد تا بامدادان بيشتر دوام نخواهد يافت.

(7) اي ثروتمند،اي بي نوايان پيرامون خود دلجويي كن خزينه طلا و نقدينه هاي  اندوخته شده و داوم نمي آورد.

(8) با خط طلايي بر پيشاني اين ايوان نيلگون  سپهر نوشته اند كه در اين عالم غير از كار نيك نيكوكاران و ذكر  خير آنان چيزي باقي نخواهد ماند.

(9) حافظ، از مهر و محبت محبوب نوميد مشو كه به زودي  اثار  جور وستم  از ميان مي رود و نقش محبت پديدار مي شود.

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type