غزل شمارهٔ ۱۸۴ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۱۸۴ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۱۸۴ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت

با من راه نشین باده مستانه زدند

آسمان بار امانت نتوانست کشید

قرعه کار به نام من دیوانه زدند

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه

چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد

صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند

آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع

آتش آن است که در خرمن پروانه زدند

کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب

تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند

 

شرح ابیات غزل

(1) دوشينه ديدم ( دريافتم ) كه فرشتگان ، به ميخانه عشق زمين سرزده و از خاك گِل آدم را خمير كرده ودر قالب پيمانه ريختند .

(2) ( آنگاه) فرشتگان، اين ساكنان عفيف سراپرده عفاف ، با متن خاكي بي خانمان باده معرفت الهي نوشيدند .

(3) آسمان ( آسمانيان) از كشيدن بار عشق و معرفت آفريننده و يكتا سَر باز زدند ( سر انجام ) قرعه به نام من سراپا عاشق ديوانه اصابت كرد.

(4) هفتاد دو فرقه را با همه اختلافهايشان معذور دار ، زيرا آنها كه از ديدن و دريافتن حق و حقيقت محروم مانده ، ناچار به افسانه سازي پرداخته و به راه باطل رفتند .

(5) سپاس خداي را كه ( من خارج از هفتاد وفرقه بودم و ) ميان من ومعشوق صلح و تفاهم بر قرار شد و به شكرانه اين توفيق ÷وريان رقص كنان باده شادي نوشيدند .

(6) آن شعله يي كه با آن شمع افروخته وخندان مي شود آتش نيست . آتش واقعي آن عشق سوزنده يي استكه در خرمن هستي پروانه زدند .

(7) از ان زمان كه با شانه قلم به ارايش و شانه زني رلف سخن پرداخته اند تا به امروز هيچ كس چون حافظ پرده از چهره انديشه بر نگرفته است.

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type