ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
در خرابات بگویید که هشیار کجاست
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامت گر بیکار کجاست
بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش
کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست
عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو
دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست
ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست
شرح غزل “ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست”
(۱)ای نسیم سحری، آسایشگاه یار و منزل آن ماهروی جفاکار کجاست؟
(۲)الف: شب تاریک و راه بیابان ایمن در پیش روست، آتش طور و جایگاه دیدار آن کجاست؟
ب: در شب تیره فراق، راه بیابانیِ به سوی محبوب در پیش روست. نور وصال و جایگاه دیدار آن کجاست؟
(۳)ناگزیر هر کس به این جهان آمد فناپذیر است. توقّع مدارید که در خرابات هشیاری بر جای بماند.
(۴)کسی فهیم و سزاوار خبر خوش است که با اندک نموداری معنای راز سرِّ مگو را دریابد. در این باره گفتنی بسیار است امّا گوش شنوا کو؟
(۵)ما که با تو هزارگونه پیوند وابستگی داریم، در چه حالیم و آن که ما را سرزنش می دهد در چه حال؟
(۶)از پیچ و خم زلف دلدار سراغ این دل غمزده و گرفتار مرا بگیرید.
(۷)کارِ عقل به دیوانگی کشیده است. کجاست زنجیر زلف مشکین یار تا پایش در بند نهیم. دل از ما دوری جسته، گوشه ابروی دلدار کجاست؟ شایددل در آن گوشه باشد.
(۸)گل و مُل و مطرب همگی آماده است امّا بدون یار عیشی خوش و سازگار میسّر نیست. کجاست آن یار نازنین؟
(۹)حافظ! در چمن روزگار، از دستبرد باد خزان گله مند مباش. درست فکر کن. گل بی خارکجا دیده شده است؟
پیام بگذارید