غزل شمارهٔ ۲۰۱ به همراه معنی شعر

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۲۰۱ به همراه معنی شعر

غزل شمارهٔ ۲۰۱ به همراه معنی شعرزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

شراب بی‌غش و ساقی خوش دو دام رهند

که زیرکان جهان از کمندشان نرهند

من ار چه عاشقم و رند و مست و نامه سیاه

هزار شکر که یاران شهر بی‌گنهند

جفا نه پیشه درویشیست و راهروی

بیار باده که این سالکان نه مرد رهند

مبین حقیر گدایان عشق را کاین قوم

شهان بی کمر و خسروان بی کلهند

به هوش باش که هنگام باد استغنا

هزار خرمن طاعت به نیم جو ننهند

مکن که کوکبه دلبری شکسته شود

چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند

غلام همت دردی کشان یک رنگم

نه آن گروه که ازرق لباس و دل سیهند

قدم منه به خرابات جز به شرط ادب

که سالکان درش محرمان پادشهند

جناب عشق بلند است همتی حافظ

که عاشقان ره بی‌همتان به خود ندهند

 

 

 

شرح غزل “

شراب بی‌غش و ساقی خوش دو دام رهند

1.شراب خالص و ساقی دلپذیر دو دام هستند که حتی دانایان و خردمندان دنیا نیز نمی توانند ار کمند این دو خود را رها کنند .

2. اگر چه من عاشقم و لاابالی و مست و گناهکارم اما هزاران شکر که سایر همشهریانم بی گناه هستند .

3.ستم کردن شیوه صوقیان و سالکان نیست ، ای ساقی باده بیاور که این رهروان راه طریقت ، شایستگی این  طی طریق را ندارند .

4. به چشم حقارت به نیازمندان عشث منگر زیراکه این قوم ، پادشاهانی بی تاج و کمر شاهانه هستند .

هوشیار باش زیرا آنگاه که باد بی نیازی پروردگار بورزد ، هزاران خرمن  عبادت و پارسایی را به نیم جو نمیخرند .

6.کاری مکن که بندگان و غلامان محبت تو از اطرافت بگریزند و گرنه جاه و جلال دلبری تو درهم شکسته خواهد شد

7. من بنده اراده استوار باده نوشان یک رنگ و بی ریا هستم نه آن گروهی که لباس کبود صوفیانه بر تن دارند ولی سیاه دل و بی صفا هستند .

8. جز با ادب و متانت به میخانه قدم مگذار زیرا که رهروان طریقتش محرمان شهریاردل هستند

9. درگاه عشق بس والاست پس ای حافظ همتی کن زیرا که عاشقان واقعی ، بی همتان و سست عنصران را هرگز نخواهند پذیرفت .

 

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type