تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
برو ای زاهد خودبین که ز چشم من و تو
راز این پرده نهان است و نهان خواهد بود
ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود
چشمم آن دم که ز شوق تو نهد سر به لحد
تا دم صبح قیامت نگران خواهد بود
بخت حافظ گر از این گونه مدد خواهد کرد
زلف معشوقه به دست دگران خواهد بود
معنی و شرح غزل “تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود”
- تا زمانی که از میخانه عشق و باده معرفت اثری باقی است سر ما یه ارادت بر خاک ره پیر مغان قرار خواهد داشت .
- حلقه بندگی پیر مغان از روز ازل در گوش من است و ما بر همان قرار و پیمانیم که بودیم و همچنان خواهیم بود
- وقتی از کنار آرامگاه ما گذر میکنی همت و توجهی از ما بخواه زیرا این آرامگاه زیارتگاه وارستگان جهان خواهد شد .
- ای زاهد ظاهر پرست و خودبین دور شو که از چشم من و تو راز و اسرار آفرینش پنهان است و پنهان خواهد ماند
- یار زیباروی من که عاشقان خود را میکشد امروز مست از خانه بیرون امده باید ببینیم که این بار اشک خونین از چشمان چه کسی روان خواهد شد .
- ان شبی که از اشتباق تو در گور سر بر خاک گذارم چشمانم تا سحر گاه قیامت در انتظار تو خواهد بود
- اگر بخت حافظ به همین صورت مساعدت کند گیسوی معشوق را به دست دیگران خواهد داد .
پیام بگذارید