گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود
تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود
رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر است
حیوانی که ننوشد می و انسان نشود
گوهر پاک بباید که شود قابل فیض
ور نه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود
اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش
که به تلبیس و حیل دیو مسلمان نشود
عشق میورزم و امید که این فن شریف
چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود
دوش میگفت که فردا بدهم کام دلت
سببی ساز خدایا که پشیمان نشود
حسن خلقی ز خدا میطلبم خوی تو را
تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود
ذره را تا نبود همت عالی حافظ
طالب چشمه خورشید درخشان نشود
شرح غزل:
بیت اول: هر چند تحمل اين سخن براي خطيب شهر آسان نيست ، ( اما مي گويم تا بداند، مادام كه نيرنگ و ريا و چرب زباني به كار مي گيرد نمي تواند نام مسلمان بر خود نهد.
بیت دوم:راه بي قيد وبند ي و آزادگي را در پيش گير و بزرگوار باش ، چرا كه اين براي يكي موجود ، هنر و امتيازي محسوب نمي شود كه باده ننوشد و انسان با فضيلتي نشود.
بیت سوم:سرشتِ بي آلايش لازم است تا لايق بخشش ودريافت مواهب الهي شود و گرنه سنگ و گلي در دريا به مرواريد و مرجان مبدل نمي شود.
بیت چهارم:اي دل آسوده خاطر باش كه نام مهين خداونديكار خود را خواهد كرد. و ديو با حيله وريا نمي تواند جانشين سليمان ( مسلمان ) نشود.
بیت پنجم:به عاشقي مشغولم و اميدوارم كه اين هنرل و حرفه شرافتمندانه مانند فضايل ديگر ، محرومي ونوميدي ببار نياورد .
بیت ششم: ديشب مي گفت كه فردا تورا به مرادل خود خواهم رسانيد. خدايا وسيله يي فراهم كن كه پشميان نشده به وعده خود وفا كند.
بیت هفتم:حسن خلق و خوي و رفتار تورا از خداوند درخواست كنم تا بار ديگر خاطر ما از تو نرنجد.
بیت هشتم:حافظ تا ذرهّ ناچيز، بلند نظر خواستار رسيدن به چشمه درخشان خورشيد نمي شود.
پیام بگذارید