غزل شمارهٔ ۲۳۵به همراه معنی ابیات

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۲۳۵به همراه معنی ابیات

غزل شمارهٔ ۲۳۵به همراه معنی ابیاتزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

زهی خجسته زمانی که یار بازآید

به کام غمزدگان غمگسار بازآید

به پیش خیل خیالش کشیدم ابلق چشم

بدان امید که آن شهسوار بازآید

اگر نه در خم چوگان او رود سر من

ز سر نگویم و سر خود چه کار بازآید

مقیم بر سر راهش نشسته‌ام چون گرد

بدان هوس که بدین رهگذار بازآید

دلی که با سر زلفین او قراری داد

گمان مبر که بدان دل قرار بازآید

چه جورها که کشیدند بلبلان از دی

به بوی آن که دگر نوبهار بازآید

ز نقش بند قضا هست امید آن حافظ

که همچو سرو به دستم نگار بازآید

 

 

شرح ابیات غزل :

بیت اول:خوشا وقت مبارکی که یار بر گشته وغمخوارانه واندوهگین ان را به آرزوی خود برساند .

بیت دوم:اسب سیاو سفید چشم را پیشاپیش لشکر خیالش در انتظار نگهداشته ام به امید اینکه آن چابک سوار برگشته و بر آن نشیند ( قدم بر چشم مانهد)

بیت سوم:دل حیوان شکاری ، چشم به راته تیر (آن شهسوار) و در تب وتاب و تپش و به این امید است که او به قصد شکار کردنش باز گردد. .

بیت چهارم:اگر سر من به مانند گوی در انحنای چوگان او قرار نگیرد، دیگر از سر ، سخنی به میان نمی آورم و این سر دیگر به چهدرد ی می خورد .

بیت پنجم:چون گرد راه بر سر راهش به انتظار و به این آرزو نشسته ام که به این رهگذار بر گردد . ( تا به دنبالش بیفتم) .

بیت  ششم:دلی که با سر زلفهای او عهد وپیمان اقامت بسته تصور مکن که دیگر ،آن دل به قرارا وآرامشی دستیابد.

بیت هفتم:به امیّد این که بار دیگر فصل بهار باز آید ، بلبل ها از دست مادی و زمستان رنج ها کشیدند .

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type