ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار
نکتهای روح فزا از دهن دوست بگو
نامهای خوش خبر از عالم اسرار بیار
تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام
شمهای از نفحات نفس یار بیار
به وفای تو که خاک ره آن یار عزیز
بی غباری که پدید آید از اغیار بیار
گردی از رهگذر دوست به کوری رقیب
بهر آسایش این دیده خونبار بیار
خامی و ساده دلی شیوه جانبازان نیست
خبری از بر آن دلبر عیار بیار
شکر آن را که تو در عشرتی ای مرغ چمن
به اسیران قفس مژده گلزار بیار
کام جان تلخ شد از صبر که کردم بی دوست
عشوهای زان لب شیرین شکربار بیار
روزگاریست که دل چهره مقصود ندید
ساقیا آن قدح آینه کردار بیار
دلق حافظ به چه ارزد به میاش رنگین کن
وان گهش مست و خراب از سر بازار بیار
شرح ابیات غزل :
بیت اول: ای نسیم صبا بوی خوشی از خاک راه یار بیاور . اندوه وغم را از دل ببر و مژده رسیدن محبوب را بیاور.
بیت دوم:مطلب امیدوار کننده یی از دهان دوست بازگو کن و نامه خبر خوشی از ناگفتنی ها ی یار بیاور . بیت سوم:برای اینکه مشام را از بوی دل انگیز نسیم تو خوشبو کنم از بوی خوش نفس یار را بیاور .
بیت چهارم: ای صبا، ترا به وفاداریت سوگندمی دهم که بدون اینکه در خاطر دیگران از حسادت، غبار کدورت بنشیند ، خاک را آن یار عزیز رابرای من بیاور.
بیت پنجم:به کوری چشم مدعیان و برای آرامش دیده های گریان و خونبار من ، گردی از رهگذر دوست بیاور .
بیت ششم:ساده لوحی و ساده اندیشی راه ورسم جانبازان نیست . ای باد صبا خبری از آن محبوب زیرک بیاور.
بیت هفتم:ای مرغ چمن ، ای بلبل ، به شکرانه آنکه آزادو دلشاد ی ، برای مرغانی که اسیر قفس اند از گلزار خبر خوشی بیاور .
بیت هشتم:ذائقه روح وجانم از تلخی صبری که در نبودن دوست کردم به تلخی گرایید سخنانی با ناز و عشوه از آن لبهای شیرین برایم بیاور و باز گو کن.
بیت نهم:دیر زمانی است که چشم دلم چهره آرزومند مورد نظر خود را ندیده است . ای ساقی قدح شراب زلال آینه مانند را بیاور
بیت دهم: خرقه حافظ ارزشی ندارد ، آن را به می بیار و رنگین کن و او را به صورت مستان از خود بی خبر در بازار گردانیده و بیاور .
سلام بسیارشایسته تفسیرکردی
صفای وجودتان