حال خونین دلان که گوید باز
و از فلک خون خم که جوید باز
شرمش از چشم می پرستان باد
نرگس مست اگر بروید باز
جز فلاطون خم نشین شراب
سر حکمت به ما که گوید باز
هر که چون لاله کاسه گردان شد
زین جفا رخ به خون بشوید باز
نگشاید دلم چو غنچه اگر
ساغری از لبش نبوید باز
بس که در پرده چنگ گفت سخن
ببرش موی تا نموید باز
گرد بیت الحرام خم حافظ
گر نمیرد به سر بپوید باز
شرح ابیات غزل :
یت اول: حال مردم خون به جگر را چه کسی باز گو می کند و چه کسی خون بهای خُم را پس می گیرد
بیت دوم:اگر نرگس که چشمان مست دارد از این به بعد از زمین بروید باید از چشمهای خمارین می پرستان ( محروم ) شرم زده باشد .
بیت سوم:به غیر از شراب که افلاطون وار در خم نشسته چه کس دیگری می تواند اسرار ماورا الطبیعه را به ما باز گو کند.
بیت چهارم:هر کس که به مانند لاله برای گدایی ، کاسه گردانی کرد ، از این ستمی که بر خود روا داشته باید چهره خود را با خون بشوید .
بیت پنجم:اگر دل من جام لاله مانندی ( از لبش ) را بار دیگر نبوید ( وننوشد) به مانند غنچه ، همیشه دلگرفته و لب بسته خواهد ماند .
بیت ششم:چه قدر چنگ در پرده و با رمز و کنایه سخن گفت. رشته ها و تارهای آن را قطع کن تا این همه ناله وزاری سر ندهد.
بیت هفتم:اگر عمری برای حافظ باقی باشد ، بار دیگر در حرمسرای میخانه با سر ، گرد خم طواف خواهد کرد .
پیام بگذارید