بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش
وین سوخته را محرم اسرار نهان باش
زان باده که در میکده عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش
در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک
جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش
دلدار که گفتا به توام دل نگران است
گو میرسم اینک به سلامت نگران باش
خون شد دلم از حسرت آن لعل روان بخش
ای درج محبت به همان مهر و نشان باش
تا بر دلش از غصه غباری ننشیند
ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش
حافظ که هوس میکندش جام جهان بین
گو در نظر آصف جمشید مکان باش
شرح ابیات غزل :
بیت اول: برگرد و مونس جانِ دلِ تنگ و گرفته از غم من و محرم رازهایِ پوشیده این دلِ در آتش غم گداخته، باش .
بیت دوم:از آن شرابِ مُباحِ معرفتی که در میخانه عشق الهی می فروشند، چند پیاله به ما بده که با این ماه رمضان منافاتی ندارد .
بیت سوم:ای عارف، اکنون که در خرقه زهد و ریا آتشی افکندی، کوشش تو بر این باشد که سرآمدِ رندان جهان شوی .
بیت چهارم: به آن دلدار که می گفت دل نگران تو هستم بگو، منتظر باش که به زودی به سلامت می رسم .
بیت پنجم:دلم از اندوه دوری آن لبِ لعل جان آفرین، خون شد . ای صندوقچه محبت دل، با همان مِهر و محبتِ معشوق، سر به مُهر و بسته باقی بمان .
بیت ششم:ای اشکِ سیل مانند، برای این که از غم و اندوه، غبار تیرگی بر دل محبوب ننشیند، به دنباله نامه روان باش
بیت هفتم:به حافظ که آرزوی داشتن جام جهان نما را دارد بگو که نخست بر آن باش تا مورد نظر لطفِ وزیر جمشید مکان باشی .
پیام بگذارید