اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش
حریف خانه و گرمابه و گلستان باش
شکنج زلف پریشان به دست باد مده
مگو که خاطر عشاق گو پریشان باش
گرت هواست که با خضر همنشین باشی
نهان ز چشم سکندر چو آب حیوان باش
زبور عشق نوازی نه کار هر مرغیست
بیا و نوگل این بلبل غزل خوان باش
طریق خدمت و آیین بندگی کردن
خدای را که رها کن به ما و سلطان باش
دگر به صید حرم تیغ برمکش زنهار
و از آن که با دل ما کردهای پشیمان باش
تو شمع انجمنی یک زبان و یک دل شو
خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش
کمال دلبری و حسن در نظربازیست
به شیوه نظر از نادران دوران باش
خموش حافظ و از جور یار ناله مکن
تو را که گفت که در روی خوب حیران باش
شرح ابیات غزل :
بیت اول:گر دوست مهربانی هستی به پیمان خود پای بند و درخانه و گرمابه و گلزار با دوستت همراه و همدل باش .
بیت دوم:چین و شکن زلف پریشان را به دست نسیم مسپار و مگو که (راضی مشو که) دل عاشقان پریشان باشد .
بیت سوم: اگر آرزوی همنشینی با خضر پیامبر را داری مانند آب حیات از چشم اسکندر به دور باش .
بیت چهارم:کارِ هر مرغی نیست که ترانه عاشقانه و سرود و مَزامیر داوودی را بخواند. بیا و گل من باش تا چون بلبل برایت غزل خوانی کنم .
بیت پنجم: از برای خدا، ارائه طریق خدمت و راه و رسم و مقررات خدمتگزاری را به خود ما واگذار و تو سلطان ما باش (تا بتوانیم به نحو احسن خدمتگزار باشیم) .
بیت ششم: بعد از این بر روی صیدی که د رمحدوده حرم و در پناه توست شمشیر مکش و از این کار برحذر و از رفتاری که با ما کرده یی پشیمان باش .
بیت هفتم: تو به مانند آن شمعی می مانی که همه مجلس را روشن نگاه می دارد، پس به مانند شمع، یکدل و یکزبان بوده و اندیشه و همّت پروانه خود را در نظر گیر و از این فداکاری شادمان باش .
بیت هشتم: نهایت دلبری و زیباترین شیوه دلستانی در شیوه صحیح نگاه کردن در زیبایان است. پس در طرز نگریستن ( و تشخیص) خود چنان باش که از ممتازان دور و زمانه باشی .
بیت نهم:حافظ، چه کسی تو را مجبور کرده که جمال پرستی کرده و سرگشته شوی خاموش باش و از جور و ستمی که محبوب به تو روا می دارد این همه ناله و زاری مکن
پیام بگذارید