هاتفی از گوشه میخانه دوش
گفت ببخشند گنه می بنوش
لطف الهی بکند کار خویش
مژده رحمت برساند سروش
این خرد خام به میخانه بر
تا می لعل آوردش خون به جوش
گر چه وصالش نه به کوشش دهند
هر قدر ای دل که توانی بکوش
لطف خدا بیشتر از جرم ماست
نکته سربسته چه دانی خموش
گوش من و حلقه گیسوی یار
روی من و خاک در می فروش
رندی حافظ نه گناهیست صعب
با کرم پادشه عیب پوش
داور دین شاه شجاع آن که کرد
روح قدس حلقه امرش به گوش
ای ملک العرش مرادش بده
و از خطر چشم بدش دار گوش
شرح ابیات غزل :
بیت اول: دیشب سروشی از عالم غیب از گوشه میخانه ندا داد که مـی بنوش که گناهان را می بخشند
بیت دوم: بخشایش خداوند کارساز است و فرشته غیبی مژده رحمت را می رساند .
بیت سوم: این عقل نا پخته را به میخانه معرفت ببر تا غلبه عشق خونِ او را به جوش آورد (و پخته گردد).
بیت چهارم:اگر چه به پشت گرمی کوشش و جدّیت، وصال یار نصیب نمی شود ای دل؛ تا آنجا که می توانی در این راه کوشش کن .
بیت پنجم: مهربانی خداوند برگناه ما فزونی دارد. دم فرو بند که تو از مهربانی و عنایت ایزدی آگاهی نداری .
بیت ششم:گوش من جایگاه بندگی گیسوی دلدار است و چهره من بر خاک درگاه پیر مـی فروش آشنایی دارد .
بیت هفتم:در برابر بزرگواری پادشاه باگذشت بخشایشگر، رندی و بی پروایی حافظ گناه بزرگی نیست .
بیت هشتم:شاه شجاع، آن حاکم اسلام که جبرئیل حلقه اطاعت او را در گوش خود دارد
بیت نهم: ای خداوندا آرزوهایش را برآور و از آسیب چشم زخم او را محافظت فرما
پیام بگذارید