غزل شمارهٔ ۲۹۰ به همراه معنی ابیات

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۲۹۰ به همراه معنی ابیات

غزل شمارهٔ ۲۹۰ به همراه معنی ابیاتزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

دلم رمیده شد و غافلم من درویش

که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش

چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم

که دل به دست کمان ابروییست کافرکیش

خیال حوصله بحر می‌پزد هیهات

چه‌هاست در سر این قطره محال اندیش

بنازم آن مژه شوخ عافیت کش را

که موج می‌زندش آب نوش بر سر نیش

ز آستین طبیبان هزار خون بچکد

گرم به تجربه دستی نهند بر دل ریش

به کوی میکده گریان و سرفکنده روم

چرا که شرم همی‌آیدم ز حاصل خویش

نه عمر خضر بماند نه ملک اسکندر

نزاع بر سر دنیی دون مکن درویش

بدان کمر نرسد دست هر گدا حافظ

خزانه‌ای به کف آور ز گنج قارون بیش

شرح ابیات غزل :

بیت اول: چهره همانند ماه او جایگاه همه زیبایی ها و مهربانی هاست اما مهر و وفا ندارد. خدایا به او عطا کن .

بیت دوم: محبوب من نوجوانی خوبروست که روزی از سر شوخی مرا خواهد کشت و شرعاً گناهی بر او وارد نیست .

بیت سوم: سزاوار است که دل به او نسپارم زیرا این بی تجربه، نیک و بد روزگار را ندیده و نمی تواند دل را نگهداری کند .

بیت چهارم: هرچند روشِ چشم سیاه او خونریزی (و عاشق کشی) است (اما) هنوز بوی شیر از لبهای شیرین او می آید .

بیت  پنجم:محبوب چهارده ساله زرنگ شیرین حرکاتی دارم که ماه شب چهارده از دل و جان غلام حلقه به گوش اوست .

بیت  ششم:خدایا، دل ما به دنبال آن گل نورسته به کجا رفته که چندی است از او خبری نداریم .

بیت هفتم: یارِ پُر دل من اگر با چنین جرأتی قلب ها را می شکند، زود باشد که پادشاه او را برای حفظ جان خود بگُمارد .

بیت  هشتم:اگر آن مروارید یکتا صدف سینه حافظ را جایگاه خود قرار دهد، جان را به نشانه سپاسگذاری در راهش فدا خواهم

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type