غزل شمارهٔ ۳۰۵ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۳۰۵ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۳۰۵ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

به وقت گل شدم از توبه شراب خجل

که کس مباد ز کردار ناصواب خجل

صلاح ما همه دام ره است و من زین بحث

نیم ز شاهد و ساقی به هیچ باب خجل

بود که یار نرنجد ز ما به خلق کریم

که از سؤال ملولیم و از جواب خجل

ز خون که رفت شب دوش از سراچه چشم

شدیم در نظر ره روان خواب خجل

رواست نرگس مست ار فکند سر در پیش

که شد ز شیوه آن چشم پرعتاب خجل

تویی که خوبتری ز آفتاب و شکر خدا

که نیستم ز تو در روی آفتاب خجل

حجاب ظلمت از آن بست آب خضر که گشت

ز شعر حافظ و آن طبع همچو آب خجل

 

شرح ابیات غزل :

1) یحیی پسر مظفر، پادشاه دانا و دادگستر، صاحب جهان، یاور دین، پاشداه کامل …

2) ای آنکه درگاه تو پشت و پناه اسلام و به مانند پنجره یی، بر روی دل و جان آدمی گشوده است!

3) بر جان و خرد واجب و لازم است که در بزرگداشت تو بکوشند (زیرا) احسان فراگیرنده تو همه جهان و جهانیان را در بر می گیرد.

4) در روز ازل از نوک خامه تو یک قطره مرکب سیاه بر چهره چون ماه تو تراوش کرد که علامت راهگشای دشواری های شناسایی عشق تو شد …

5) (و) چون خورشید آن خال سیاه را دید به خود گفت ای کاش من به جای آن سیاه خوشبخت بودم.

6) پادشاها! سپهر گردنده، از شادی مجلس عیش و نوش تو به پایکوبی و سرودخوانی افتاده است. به این زمزمه شادی ادامه بده و رشته شادی آسمان را از هم مگسل.

7) به شادی آن اینکه به برکت زلف چون کمند تو گردن بدخواه دچار زنجیر و در بند (سلاسل) شده است، شراب بنوش و به بخشندگی های بزرگ دست بزن .

8) خوشحال باش که گردش این سپهر، برگردِ محور راست و روشن عدالت برقرار شده و ظالم راه به جایی نمی بَرَد.

9) حافظ، قلم شاه جهان تقسیم کننده سهم رزق و روزی است برای مخارج زندگی خود بیهوده در تشویش مباش .

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type