غزل شمارهٔ ۳۰۷ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۳۰۷ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۳۰۷ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

هر نکته‌ای که گفتم در وصف آن شمایل

هر کو شنید گفتا لله در قائل

تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول

آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل

حلاج بر سر دار این نکته خوش سراید

از شافعی نپرسند امثال این مسائل

گفتم که کی ببخشی بر جان ناتوانم

گفت آن زمان که نبود جان در میانه حائل

دل داده‌ام به یاری شوخی کشی نگاری

مرضیه السجایا محموده الخصائل

در عین گوشه گیری بودم چو چشم مستت

و اکنون شدم به مستان چون ابروی تو مایل

از آب دیده صد ره طوفان نوح دیدم

و از لوح سینه نقشت هرگز نگشت زایل

ای دوست دست حافظ تعویذ چشم زخم است

یا رب ببینم آن را در گردنت حمایل

 

شرح ابیات غزل:

1) هر سخن نغزی که در وصف آن پسندیده خویِ صاحب جمال گفتم، هرکس شنید گفت خداوند به گوینده خیر و برکت دهاد.

2) نخست، رندی و عشق ورزی کار آسانی به نظر می آمد. عاقبت در به دست آوردن این کلمات جانم به لب رسید.

3) حسین بن حلّاج این معنی را بر بالای دار خوب ادا کرد که از فقیه شافعی اینگونه مسائل (عشق ورزی و رندی) را مپرسید (که نمی داند).

4) پرسیدم که چه وقت برجان این ناتوان رحمت می آوری؟ پاسخ داد: بدان هنگام که پای هستی تو در میان نباشد.

5) دل را به یار زیباروی شیرین حرکات و خوش مشربی داده ام که دارای اخلاق پسندیده و خصلت ستوده است.

6) (اول) مانند چشم مستت حال گوشه نشینان را داشتم و حالا چون ابرویت به آن دوچشم مست گرایش پیدا کرده ام.

7) بر اثر اشک چشم صدبار گرفتار طوفان نوح شدم و هرگز نقش جمال تو از صفحه سینه ام زدوده نشد.

8) ای محبوب، دست حافظ به مانند دعای چشم زخم می ماند خدا کند که آن را به دور گردن تو آویخته ببینم.

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type