غزل شمارهٔ ۳۱۳ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۳۱۳ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۳۱۳ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

بازآی ساقیا که هواخواه خدمتم

مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم

زان جا که فیض جام سعادت فروغ توست

بیرون شدی نمای ز ظلمات حیرتم

هر چند غرق بحر گناهم ز صد جهت

تا آشنای عشق شدم ز اهل رحمتم

عیبم مکن به رندی و بدنامی ای حکیم

کاین بود سرنوشت ز دیوان قسمتم

می خور که عاشقی نه به کسب است و اختیار

این موهبت رسید ز میراث فطرتم

من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش

در عشق دیدن تو هواخواه غربتم

دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف

ای خضر پی خجسته مدد کن به همتم

دورم به صورت از در دولتسرای تو

لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم

حافظ به پیش چشم تو خواهد سپرد جان

در این خیالم ار بدهد عمر مهلتم

 

شرح ابیات غزل :

) ساقی! بازگرد که خواستار خدمتگزاری و آرزومند چاکری و دعاگوی دستگاه پر رونق توام .

2) به یُمن و برکت جام تو که از پرتو نیکبختی بهره ور است، راهی برای بیرون شدن از تاریکی های سرگردانی به من نشان ده.

3) هرچند به بیش از صد سبب در دریای گناه غوطه ورم، تنها به این سبب که عشق را شناس شدم، از مشمولین رحمت خداوندی هستم .

4) ای خردمند! به خاطر رندی و بدنامی مرا سرزنش مکن که دست سرنوشت و حکم ازلی برای من چنین رَقَم زده است .

5) شراب بنوش و بدانکه نعمت عاشقی و عشق ورزی با اراده و کوشش حاصل نمی شود و به من این نعمت از راه سرشت به ارث رسیده است .

6) من که در تمام دوره عمر علاقه به سفر از زادگاه خود را نداشتم، حالیا در اشتیاق دیدن روی تو طرفدار سفر و زندگانی در غربتم .

7) برای من خسته و ناتوان، دریا و کوه سدّ راه است. ای خضر مبارک قدم در پیمودن این راه به همت و اراده من مدد برسان .

8) هرچند به صورت ظاهر از آستانه مقرّ تو دورم، اما جان و دل من در ردیف حاضران درگاه توست.

9) حافظ در این خیال است که اگر عمر مدد و اجل مهلتش دهد در برابر چشمان و در حضور تو جان بسپارد !

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type