هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم
شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا
بر منتهای همت خود کامران شدم
ای گلبن جوان بر دولت بخور که من
در سایه تو بلبل باغ جهان شدم
اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود
در مکتب غم تو چنین نکته دان شدم
قسمت حوالتم به خرابات میکند
هر چند کاین چنین شدم و آن چنان شدم
آن روز بر دلم در معنی گشوده شد
کز ساکنان درگه پیر مغان شدم
در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت
با جام می به کام دل دوستان شدم
از آن زمان که فتنه چشمت به من رسید
ایمن ز شر فتنه آخرزمان شدم
من پیر سال و ماه نیم یار بیوفاست
بر من چو عمر میگذرد پیر از آن شدم
دوشم نوید داد عنایت که حافظا
بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم
شرح ابیات غزل :
1) با اینکه پیر و دل آزرده و ناتوان شدم، هر زمان که به یاد روی تو افتادم در خود احساس جوانی کردم .
2) سپاس خدای را که هرچه از خدا درخواست کردم به نهایت خواسته و آرزوهای خود دست یافتم .
3) ای محبوب جوان بخت از میوه نیک بختی و اقبال بهره مند باش زیرا من در سایه لطف و عنایت تو بلبل (غزلسرای) باغ جهان شدم .
4) از روز نخست از فرود و فرازهای وجود خویش بی خبر بودم و در مکتب عشق تو اینگونه مجرّب و نکته دان شدم .
5) هر چقدر هم که در زندگی صاحب عنوان و مقام شدم، باز این دست سرنوشت است که مرا به سوی خرابات می فرستد .
6) (و) از آن روز دَرِ عالم معنا و حقیقت به روی من باز شد که من از مقیمان و مریدان درگاه پیر مغان شدم .
7) (و) در مسیر دولت جاویدان، با جام مـی در خدمت دوستان قرار گرفتم .
8) از آن وقتی که بلا و آشوب چشمان فتنه انگیزت مرا در برگرفت از شر فتنه های آخرالزّمان در امان ماندم .
9) مرا ماه و سال چنین پیر و فرسوده نکرده است . بدان سبب که یار بی وفا به مانند عمر گذرا، از کنار من می گذرد پیرنما شده ام .
10) شب پیش در اثر عنایت دوست، به من مژده رسید که نزد ما بازگرد که من برای بخشش گناهت ضامن شده ام .
پیام بگذارید