غزل شمارهٔ ۳۳۱ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۳۳۱ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۳۳۱ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

به تیغم گر کشد دستش نگیرم

وگر تیرم زند منت پذیرم

کمان ابرویت را گو بزن تیر

که پیش دست و بازویت بمیرم

غم گیتی گر از پایم درآرد

بجز ساغر که باشد دستگیرم

برآی ای آفتاب صبح امید

که در دست شب هجران اسیرم

به فریادم رس ای پیر خرابات

به یک جرعه جوانم کن که پیرم

به گیسوی تو خوردم دوش سوگند

که من از پای تو سر بر نگیرم

بسوز این خرقه تقوا تو حافظ

که گر آتش شوم در وی نگیرم

 

شرح ابیات غزل :

1) اگر با تیغ مرا بکشد دستش را نمی گیرم و اگر با تیر مرا بزند سپاسگزار او خواهم بود .

2) به کمان ابروی ما بگو که با تیر (مژگان) مرا بزند و از پای درآورد تا در مقابل دست و بازوی او بمیرم .

3) آنگاه که غم دنیامرا از پای درآوَرَد، به غیر از پیمانه شراب چه کسی مرا دستگیری خواهد کرد؟

4) ای خورشید صبح آرزوها سر برآور (و مرا رهایی بخش) که من در دست شب فراق اسیرم .

5) ای پیرخرابات به فریادم برس و با یک پیمانه شراب مرا جوان کن که پیرم .

6) دیشب به زلف های تو سوگند خوردم که سرم را از خاک پای تو بلند نکنم .

7) حافظ این خرقه و بالاپوش تقوی! را خود با آتش بسوزان تا آنگاه که من از آتش عشق شعله ور میشوم، در آن نگیرم .

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type