غزل شمارهٔ ۳۳۵ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۳۳۵ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۳۳۵ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

در خرابات مغان گر گذر افتد بازم

حاصل خرقه و سجاده روان دربازم

حلقه توبه گر امروز چو زهاد زنم

خازن میکده فردا نکند در بازم

ور چو پروانه دهد دست فراغ بالی

جز بدان عارض شمعی نبود پروازم

صحبت حور نخواهم که بود عین قصور

با خیال تو اگر با دگری پردازم

سر سودای تو در سینه بماندی پنهان

چشم تردامن اگر فاش نگردی رازم

مرغ سان از قفس خاک هوایی گشتم

به هوایی که مگر صید کند شهبازم

همچو چنگ ار به کناری ندهی کام دلم

از لب خویش چو نی یک نفسی بنوازم

ماجرای دل خون گشته نگویم با کس

زان که جز تیغ غمت نیست کسی دمسازم

گر به هر موی سری بر تن حافظ باشد

همچو زلفت همه را در قدمت اندازم

 

شرح ابیات شعر :

1) اگر بار دیگر، گذارم به خرابات مغان بیفتد آنچه را که از راه خرقه پوشی و سجده های روی جانماز بدست آورده ام به آسانی و به فوریت از دست خواهم داد .

2) اگر امروز به مانند زاهد ها حلقه دَرِ توبه را بکوبم، فردا نگهبان میکده در برویم نخواهد گشود .

3) و اگر به مانند پروانه، آسایش خیالی بیابم جز اینکه بر گردِ آن چهره چون شمع به پرواز درآیم، به جای دیگری پر نخواهم گشود .

4) آرزوی هم نشینی با زنان سفیدپوست سیاه چشم بهشتی را ندارم که با بودن خیال تو در سرم کمال کوته نظری است که به دیگری مایل باشم .

5) اگر این دیدگان اشک آلود گناهکار راز مرا فاش نمی کردند راز عشق و آرزوی تو در سینه ام پنهان می ماند .

6) به این امید مثل مرغ از قفس به سوی آسمان پرواز کردم که شاید شهباز، مرا شکار کند .

7) اگر به مانند چنگ مرا دربر نمی کشی و به کام دل نمی رسانی، مانند نـی، با لب خود یک لحظه مرا بنواز (یک بوسه بده) .

8) سرگذشت دل خونین را با کسی در میان نمی گذارم زیرا به جز تیغ غم تو کسی دیگر با من آشنا و همدم نیست .

9) اگر حافظ به شماره موهایش سر به تن داشت همه آن سرها را به مانند زلف درازت که تا پشت پا رسیده در پایت می انداختم .

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type