غزل شمارهٔ ۳۳۶ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۳۳۶ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۳۳۶ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم

طایر قدسم و از دام جهان برخیزم

به ولای تو که گر بنده خویشم خوانی

از سر خواجگی کون و مکان برخیزم

یا رب از ابر هدایت برسان بارانی

پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم

بر سر تربت من با می و مطرب بنشین

تا به بویت ز لحد رقص کنان برخیزم

خیز و بالا بنما ای بت شیرین حرکات

کز سر جان و جهان دست فشان برخیزم

گر چه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش

تا سحرگه ز کنار تو جوان برخیزم

روز مرگم نفسی مهلت دیدار بده

تا چو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم

 

شرح ابیات شعر :

۱) نوید و خبر خوش وصال تو چه زمانی فرا می رسد تا من که پرنده و فرشته عالم پاک بالایم، از زندگی چشم پوشیده و از دام ایین جهان پرواز کنم .

۲) سوگند به دوستی و محبت تو که اگر مرا غلام و چاکر خود بدانی، از فکر سَروَری بر دنیا و هرچه در آن است دست برمی دارم .

۳) خدایا پیشتر از آنکه این تن خاکی من چون گرد و غباری از عالم هستی برخاسته و ناپدید شود، از ابر راهنمایی بارانی رسانیده و مرا هدایت فرما .

۴) (و تو ای زائر) لحظه یی با باده و رامشگر بر سر خاک آرامگاه من درنگ کن تا با شنیدن بو و در اشتیاق گرویدن به تو، رقص کنان از گودی گور به پاخیزم .

۵) ای زیبای خوش رفتار، از جای برخیز و اندام خود را نشان بده تا در حال رقص و شادی دست از هستی و زندگی بشویم .

۶) هرچند پیر و ناتوانم، شبی مرا با گرمی و محبت در آغوش بفشار تا بامدادان از کنار تو برخاسته جوانی از سر گیرم .

۷) هنگام مردنم لحظه یی (جلوه گر شو و) خود را به بنما تا حافظ وار دست از زندگی ودنیا بشویم .

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type