غزل شمارهٔ ۳۶۷ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۳۶۷ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۳۶۷ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

فتوی پیر مغان دارم و قولیست قدیم

که حرام است می آن جا که نه یار است ندیم

چاک خواهم زدن این دلق ریایی چه کنم

روح را صحبت ناجنس عذابیست الیم

تا مگر جرعه فشاند لب جانان بر من

سال‌ها شد که منم بر در میخانه مقیم

مگرش خدمت دیرین من از یاد برفت

ای نسیم سحری یاد دهش عهد قدیم

بعد صد سال اگر بر سر خاکم گذری

سر برآرد ز گلم رقص کنان عظم رمیم

دلبر از ما به صد امید ستد اول دل

ظاهرا عهد فرامش نکند خلق کریم

غنچه گو تنگ دل از کار فروبسته مباش

کز دم صبح مدد یابی و انفاس نسیم

فکر بهبود خود ای دل ز دری دیگر کن

درد عاشق نشود به به مداوای حکیم

گوهر معرفت آموز که با خود ببری

که نصیب دگران است نصاب زر و سیم

دام سخت است مگر یار شود لطف خدا

ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم

حافظ ار سیم و زرت نیست چه شد شاکر باش

چه به از دولت لطف سخن و طبع سلیم

 

شرح ابیات غزل :

1) از موبد بزرگ آتشکده مُغان اجازه دارم و این سخنی تازه نیست بلکه دستوری از دیرباز است که آنجایی که یار یکرنگ، هم پیاله نباشد خوردن شراب حرام است .

2) (عاقبت) این خرقه ریایی را از تن خواهم درید. چاره چیست چون برای روح، مصاحبت با ناهم جنس و ناسازگار، شکنجه یی دردناک است .

3) به این امید که لب معشوق و محبوب، جرعه ای (از بوسه یا کلام ارشاد کننده خود ) بر من بیفشاند، سالهاست که چون خاک بر دَرِ میخانه اقامت دارم .

4) شاید خدمتگزاری و سوابق گذشته مرا از یاد برده است. ای نسیم سحری ( که قاصد عشق و بیدار کننده خواب آلودگانی ) عهد و پیمان گذشته اش را به یاد او بیاور .

5) اگر پس از صد سال از سر خاک من بگذری، استخوان های پوسیده من رقص کنان سر از خاک گور برخواهند داشت .

6) جانان، از اول با صد امید دل از ما ربود . آشکار است که صاحب خُلق و خوی بزرگوار و عده های خود را از یاد نمی برد !

7) به غنچه بگو که از کار فروبسته و گره خورده خود تنگ دل مباش که دمیدن صبح و نفس نسیم بامدادی تو را یاری خواهند کرد .

8) ای دل چـاره بهـبودی خـود را از راه دیگـری بکن زیرا درد عشق عاشق، با مداوای طبیب بهبود نمی یابد .

9) گوهر معرفت بیندوز که بتوانی با خود به جهان دیگر ببری و بدانکه بر زر و سیم فراوان پراخت زکات تعلق گرفته و از دست تو بیرون رفته به مستحقّان و وارثان می رسد .

10) دام و تله شیطان محکم و استوار است، مگر این که لطف خداوندی شامل حال ما شود وگرنه آدم و اولاد آدم نمی تواند بر حیله شیطان رانده شده ظفر یافته و از عهده آن برآید .

11) حافظ! اگر زر و سیم نداری باکی نیست، سپاسگذار خدا باش. کدام سرمایه بهتر از لطافت و دلپذیری کلام و قریحه سالم و ذوق سلیم است .

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type