بارها گفتهام و بار دگر میگویم
که من دلشده این ره نه به خود میپویم
در پس آینه طوطی صفتم داشتهاند
آن چه استاد ازل گفت بگو میگویم
من اگر خارم و گر گل چمن آرایی هست
که از آن دست که او میکشدم میرویم
دوستان عیب من بیدل حیران مکنید
گوهری دارم و صاحب نظری میجویم
گر چه با دلق ملمع می گلگون عیب است
مکنم عیب کز او رنگ ریا میشویم
خنده و گریه عشاق ز جایی دگر است
میسرایم به شب و وقت سحر میمویم
حافظم گفت که خاک در میخانه مبوی
گو مکن عیب که من مشک ختن میبویم
شرح ابیات غزل :
(1) چندين بار گفته ام و يكبار ديگر بازگو مي كنم كه من از راه به در افتاده با اراده خود اين راه را نمي پيمايم.
(2) در پشت آينه مرا مثل طوطي نگهداشته اند و هرچه معلم ازلي گفت بگو همان را مي گويم.
(3) من اگر خار بي مقدار و يا گل زيبا هستم، باغبان زينت كننده باغي هست كه به گونه يي كه او مرا پرورش مي دهد رشد و نموّ مي كنم.
(4) دوستان بر من دل از دست داده و عاشق سرگشته ايراد مگيريد. من گوهر عشقي دارم و به دنبال كارشناسي بصير مي گردم.
(5) هرچند با داشتن خرقه وصله دار رنگارنگ، خوردن شراب ارغواني كار پسنديده يي نيست، به من ايراد مگيريد چرا كه با شراب رنگ ريا را از خرقه خود شسته آن را تطهير مي كنم.
(6) علت خنديدن و گريستن عاشقان نه از اثر نيك و بد اين دنيا كه از جهاني ديگر سرچشمه مي گيرد. من سَرِ شب سرود مي خوانم و به هنگام سحر گريه و زاري سر مي دهم.
(7) حافظ به من گفت كه خاك در ميخانه را بو مكن. به او بگو بر من ايراد نگيرد چرا كه هر آينه مشك ختن را استشمام مي كنم.
پیام بگذارید