غزل شمارهٔ ۳۸۱ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۳۸۱ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۳۸۱ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

گر چه ما بندگان پادشهیم

پادشاهان ملک صبحگهیم

گنج در آستین و کیسه تهی

جام گیتی نما و خاک رهیم

هوشیار حضور و مست غرور

بحر توحید و غرقه گنهیم

شاهد بخت چون کرشمه کند

ماش آیینه رخ چو مهیم

شاه بیدار بخت را هر شب

ما نگهبان افسر و کلهیم

گو غنیمت شمار صحبت ما

که تو در خواب و ما به دیده گهیم

شاه منصور واقف است که ما

روی همت به هر کجا که نهیم

دشمنان را ز خون کفن سازیم

دوستان را قبای فتح دهیم

رنگ تزویر پیش ما نبود

شیر سرخیم و افعی سیهیم

وام حافظ بگو که بازدهند

کرده‌ای اعتراف و ما گوهیم

 

شرح ابیات غزل :

(1) هر چند ما از رعاياي پادشاه هستيم ولي از پادشاهان كشور بامدادي و سحرخيزي بشمار مي رويم.

(2) گنج (معرفت) در آستين ما و كيسه ما (از مال دنيا) خالي است. دل ما جام جهان نما است و ما افتاده و خاكساريم.

(3) ما آگاهانه در حضور دوست مراقب و هوشيارانه نسبت به خالق، حضور قلب داشته و از اين بابت از غرور سرمستيم. به سبب حضور قلب به مانند درياي توحيد و از لحاظ مست غرور بودن در درياي گناه غرقه ايم.

(4) هرگاه عروس بخت به جلوه گري درآيد در ما كه به مانند آينه پيش روي اوييم منعكس مي شود.

(5) ما در تمام شب ها پاسدار و نگهبان تاج و كلاه شاه نيك بخت هستيم.

(6) به شاه بگو كه از دعاي شبانگاهي ما غافل مباش آنگاه كه تو در خوابي و ما در ديدگاه به پاسداري مشغوليم.

(7) شاه منصور آگاه است كه ما روي اراده و عنايت خود را بر هر سو كه بگردانيم …

(8) با دشمنان چنان كنيم كه در خون خود پوشيده شوند و به دوستان لباس فتح و پيروزي بپوشانيم.

(9) دو رنگي و دو رويي پيش ما نيست ما مانند شير سرخ و افعي سياه، يك رنگيم

(10) بگو كه قرضي را كه به حافظ داري باز پس بدهند و ما شاهد هستيم كه به وامداري خود اعتراف كرده يي.

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type