غزل شمارهٔ ۳۸۵ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۳۸۵ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۳۸۵ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان

وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان

دل آزرده ما را به نسیمی بنواز

یعنی آن جان ز تن رفته به تن بازرسان

ماه و خورشید به منزل چو به امر تو رسند

یار مه روی مرا نیز به من بازرسان

دیده‌ها در طلب لعل یمانی خون شد

یا رب آن کوکب رخشان به یمن بازرسان

برو ای طایر میمون همایون آثار

پیش عنقا سخن زاغ و زغن بازرسان

سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات

بشنو ای پیک خبرگیر و سخن بازرسان

آن که بودی وطنش دیده حافظ یا رب

به مرادش ز غریبی به وطن بازرسان

 

شرح ابیات غزل :

  1.    خدايا آن آهوي مشكْ را به ختن و آن سرو قامتِ بلند بالاي ناز رفتار را به چمن باز آور.
  2.    خاطر ملول و رنجيده ما را با وزش نسيمي بنواز، به اين معنا كه جانِ از تن به در رفته را به تن باز گردان.
  3.    (خدايا) همانطور كه ماه و خورشيد به فرمان تو به منزل خود مي رسند، محبوب ماه رخسار مرا هم به من برگردان.
  4.    چشمها در انتظار آن لبهاي لعل مانند به خون نشست، خدايا آن لعل يمني و آن ستاره درخشان (شعراي يمني) را به يمن (سرزمين خود) باز رسان.
  5.    اي پرنده خوش يُمنِ مبارك پي (اي هدهد) به پيش سيمرغ برو و پيامِ ما زاغ و زغن ها را به او برسان.
  6.     پيام ما اين است كه ما زندگانيِ بي تو را نمي خواهيم. اي قاصدِ خَبَربر اين پيغام را به گوش گير و ببر و پاسخ آن را بياور.
  7.    خدايا، آن كسي كه جاي او در چشمهاي حافظ بود همانطور كه دلش مي خواهد از غُربت به وطنش برگردان.

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type