غزل شمارهٔ ۳۹۰ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۳۹۰ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۳۹۰ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن

مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن

خوش به جای خویشتن بود این نشست خسروی

تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن

خاتم جم را بشارت ده به حسن خاتمت

کاسم اعظم کرد از او کوتاه دست اهرمن

تا ابد معمور باد این خانه کز خاک درش

هر نفس با بوی رحمان می‌وزد باد یمن

شوکت پور پشنگ و تیغ عالمگیر او

در همه شهنامه‌ها شد داستان انجمن

خنگ چوگانی چرخت رام شد در زیر زین

شهسوارا چون به میدان آمدی گویی بزن

جویبار ملک را آب روان شمشیر توست

تو درخت عدل بنشان بیخ بدخواهان بکن

بعد از این نشکفت اگر با نکهت خلق خوشت

خیزد از صحرای ایذج نافه مشک ختن

گوشه گیران انتظار جلوه خوش می‌کنند

برشکن طرف کلاه و برقع از رخ برفکن

مشورت با عقل کردم گفت حافظ می بنوش

ساقیا می ده به قول مستشار مؤتمن

ای صبا بر ساقی بزم اتابک عرضه دار

تا از آن جام زرافشان جرعه‌ای بخشد به من

 

 

شرح ابیات غزل :

 

(1) تاج شهريار گل از گوشه گلزار نمودار شد. آمدنش بر سرو و سمن مبارك باشد.

(2) اين نشست شاهانه به جا و به مورد بود تا بعد از اين هر كسي سر جاي خود بنشيند.

(3) انگشتري سليمان را به پايان يافتن ماجرا (يِ ربوده شدن توسط ديو) بشارت ده، زيرا اسم اعظم (حك شده بر نگين انگشتري) دست ديو را از آن كوتاه كرد.

(4) اين خانه تا ابد آبادان باد كه هر لحظه از خاك درش بادِ يمن با خود بوي رحمان مي آورد.

(5) جاه و جلال فرزند پَشَنگ (افراسياب) و شمشير جهانگير او در شاهنامه ها نوشته و نطقِ مجالس شد.

(6) اي شهسوار، اكنون كه اسب تندپوي چوگانْ بازيِّ فلك، رام تو شد و به ميدان آمدي، گويي بزن.

(7) شمشير آبدار تو در حُكمِ آب روان جويبار كشور است. درخت عدالت بنشان و ريشه بدخواهان را بركن.

(8) از اين پس جاي هيچگونه شگفتي نيست اگر از صحراي ايذه به سبب نسيم بوي خوش تو كه به آن مي وزد بوي نافه ختن برخيزد.

(9) گوشه نشينان، انتظار ظهور و نمايش خوبي از تو دارند كلاه را به شيوه دلاوران بر سر نهاده و چهره مردانگيت را از زير روپوش نمودارساز.

(10) با عقل مشورت كردم، گفت حافظ باده بنوش. اي ساقي بنا به گفته اين راي زنِ مورد اعتماد شراب بده.

(11) اي باد صبا، اين پيام را به ساقي مجلس اتابك برسان تا از جام مُرصَّعْ، جرعه يي به من بنوشاند.

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type