غزل شمارهٔ ۳۹۳ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۳۹۳ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۳۹۳ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافریست رنجیدن

به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات

بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن

مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست

به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن

به می پرستی از آن نقش خود زدم بر آب

که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن

به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه

کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن

عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس

که وعظ بی عملان واجب است نشنیدن

ز خط یار بیاموز مهر با رخ خوب

که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن

مبوس جز لب ساقی و جام می حافظ

که دست زهدفروشان خطاست بوسیدن

 

شرح ابیات غزل :

  1. اين منم كه در شهر به (هنر) عاشقي مشهورم و اين منم كه ديدگان (انديشه) خود را به بد ديدن و ناپاكي نيالوده ام.
  2.    بر پيمان خود استواريم و بار سرزنش را به دوش مي كشيم و خوشنوديم چرا كه در مذهب ما رنجيدن ناسپاسي است.
  3.    از پير و مرشد ميخانه پرسيدم كه راه رستگاري در چيست؟ جام مي طلب كرد و گفت: رازپوشي‌‌!
  4.    (مي داني) مقصود دل از گردش و ديدار، در باغ جهان چيست؟ (اين است) كه با دستِ مردمانِ ديدهِ خود، از چهره تو، گلي بچيند.
  5.    بدان سبب با باده نوشي، نقش هستي و وجود خود را در آب (شراب) افكندم تا مگر نقش و اساس خودپرستي را شسته از ميان ببرم.
  6.     به لطف و عنايت سر زلف تو اميدوار هستم وگرنه اگر كششي از سوي زلف تو نباشد، كوشش در دلبستگي چه فايده دارد.
  7.    از اين مجلس وعظ به سوي ميكده (از آن سبب) روي مي آوريم كه نشنيدن گفته آنها كه به قول خود عمل نمي كنند ضرورت دارد.
  8.    مهرورزي با چهره زيبارويان را از موهاي رُسته بر صورت آنان بياموز كه گردش، بر گِرْدِ رخسارِ زيبايان لذّت بخش است.
  9.    حافظ به جز لب معشوق و پياله شراب بر چيز ديگري بوسه مزن زيرا بوسيدن دست زاهد‌نمايان خطاست.

 

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type