شراب لعل کش و روی مه جبینان بین
خلاف مذهب آنان جمال اینان بین
به زیر دلق ملمع کمندها دارند
درازدستی این کوته آستینان بین
به خرمن دو جهان سر فرو نمیآرند
دماغ و کبر گدایان و خوشه چینان بین
بهای نیم کرشمه هزار جان طلبند
نیاز اهل دل و ناز نازنینان بین
حقوق صحبت ما را به باد داد و برفت
وفای صحبت یاران و همنشینان بین
اسیر عشق شدن چاره خلاص من است
ضمیر عاقبت اندیش پیش بینان بین
کدورت از دل حافظ ببرد صحبت دوست
صفای همت پاکان و پاکدینان بین
شرح ابیات غزل :
(1) شراب قرمز بنوش و به چهره ماهرويان بنگر و بر خلاف راه و روشِ تيره صوفيان رياكار چهره اينان را تماشا كن.
(2) (اين صوفيان رياكار) در زير خرقه وصله دارِ با آستينِ كوتاه خود، دام و بندها نهفته اند. تجاوز و دستاندازي اين آستين كوتاهان! را مشاهده كن.
(3) انديشه هاي غرور آميز و تفرعن اين صوفيان گداصفت و خوشه چينانِ خرمنِ محصولِ ديگران را بنگر كه از فرطِ تكبّر در پيش تمام نعمت هاي دنيا و آخرت، سر تسليم فرود نمي آورند.
(4) معشوق چين و گره از ابروان خود باز نمي كند. نياز صاحبدلان و ناز نازنينان را تماشا كن.
(5) حرفي از پيمان دوستي و وفاداري به آن، از كسي به گوش نمي رسد. وفاداري ياران و حريفان را در عالم دوستي ببين!
(6) راه رستگاري من در اين است كه اسير چنگال عشق شوم. انديشهِ دروني روشنفكرانِ پايان نگر را بنگر!
(7) مصاحبت دوست، تيرگي ها را از دل حافظ زدود. پاكي نيّت پاك سرشتان و نيك اعتقادان را ببين.
پیام بگذارید