غزل شمارهٔ ۴۰۷ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۴۰۷ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۴۰۷ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو

یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو

گفتم ای بخت بخفتیدی و خورشید دمید

گفت با این همه از سابقه نومید مشو

گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک

از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو

تکیه بر اختر شب دزد مکن کاین عیار

تاج کاووس ببرد و کمر کیخسرو

گوشوار زر و لعل ار چه گران دارد گوش

دور خوبی گذران است نصیحت بشنو

چشم بد دور ز خال تو که در عرصه حسن

بیدقی راند که برد از مه و خورشید گرو

آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق

خرمن مه به جوی خوشه پروین به دو جو

آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت

حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو

 

شرح ابیات غزل :

(1) كشتزار سبز سپهر گردون و ماه نو را كه به مانند داس آن را در مي نورديد ديدم و به ياد كشتزار عمل خود و فصل درو كردن آن افتادم.

(2) به بخت خود گفتم: تو به خواب رفتي و خورشيد سر زد (و وقت نماز گذشت) گفت، با وجود اين نوميد از سبقت رحمت الهي بر غضب او مباش.

(3) اگر بتواني مانند حضرت عيسي، پاك و وارسته به آسمان صعود كني از روشنايي و فروغ تو صد پرتو و بازتاب نور به خورشيد مي رسد.

(4) بر ستاره شبگرد (طالع خود) اعتماد مكن زيرا اين طرار چابك دست تاج از سر كيكاوس و كمربند از كمر كيخسرو ربوده است.

(5) گوشواره زينتي زرين لعل نشان هر چند گوش را سنگين و گرانبها مي نماياند (در مقابل آن را به ثقل سامعه هم مبتلا مي كند.) و تو اي گوش سنگين، اين اندرز را بشنو كه دوره خوشبختي و نعمت در گذر است.

(6) از خال صورت تو چشم بد به دور باد كه در عرصه شطرنج زيبايي، اين خال سرباز پياده اي را به حركت درآورد كه در نتيجه شرط بازي را از ماه و خورشيد برد.

(7) به آسمان بگو، اين همه به بزرگي خود مناز و مبال كه از ديدگاه عشق خرمن ماه يك جو و خوشه پروين دو جو بيشتر نمي ارزد.

(8) آتش زهد و ريا خرمن دين را خواهد سوزانيد. حافظ اين خرقه پشمينه را (كه علامت زهد و رياست) دور بينداز و برو.

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type