ناگهان پرده برانداختهای یعنی چه
مست از خانه برون تاختهای یعنی چه
زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب
این چنین با همه درساختهای یعنی چه
شاه خوبانی و منظور گدایان شدهای
قدر این مرتبه نشناختهای یعنی چه
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی
بازم از پای درانداختهای یعنی چه
سخنت رمز دهان گفت و کمر سر میان
و از میان تیغ به ما آختهای یعنی چه
هر کس از مهره مهر تو به نقشی مشغول
عاقبت با همه کج باختهای یعنی چه
حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار
خانه از غیر نپرداختهای یعنی چه
شرح ابیات غزل:
(1) اين چه معنا دارد (چه قصدي داري) كه به يكباره چادر از سر برگرفته و مست و بي پروا شتابان از خانه بيرون آمده يي؟
(2) چه معنا دارد (چه قصدي داري) كه موهاي خود را به دست باد صبا و گوش را به فرمان مدّعي سپرده و اينگونه با همه از سر سازش درآمده يي؟
(3) تو سر كرده زيبا روياني و مورد توجه فقيران قرار گرفته يي. چه معنا دارد كه براي اين مقام و منزلت خود ارزشي قائل نيستي؟
(4) آيا نه اين است كه تو از اوّل با سر زلف خود، دست من افتاده را گرفته از جا بلند كردي (به من اجازه معاشرت دادي)؟ اين كه دوباره مرا بر زمين افكنده يي (بي اعتنايي كرده يي) چه معنا دارد؟
(5) حرف زدنت راز دهان تنگ تو و كمربندت باريكي كمر تو را آشكار كرد حال مقصودت چيست كه بر روي ما شمشير از كمر مي كشي؟
(6) هر كسي با نقشي از نقشهاي مهره محبّت تو دلمشغول است و آخر سر با همه آنها دغل بازي مي كني. اين چه معنا دارد؟
(7) حافظ! بدان هنگام كه ياد محبوب در خانه تنگ دل تو فرود آمد به چه سبب ياد بيگانه را از اين خانه بيرون نكردي؟
پیام بگذارید